لینک‌های هفته (۲۲۵)

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب در حوزه‌ی شایستگی‌های کسب و کار و کار حرفه‌ای را به هر دو زبان فارسی و انگلیسی در مجله‌های فلیپ‌بوردی گزاره‌ها هر روز مطالعه کنید: فارسی: کسب و کار رقابت‌پذیر: شایستگی‌های بردن! / متخصص حرفه‌ای و انگلیسی: Competitive Business: Winning Competencies! / Professional Expert
  4. وبلاگ‌ها و سایت‌های‌ خودتان یا مورد علاقه‌تان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنی‌های من (و البته خود شما!) کامل‌تر شود. 
  5. من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

حماقت گروهی: آیا مغزهای ما واقعا برای اندیشه مستقل سیم‌کشی شده‌اند؟ تکرار آزمایش معروف «سالومون اَش» با وسایل مدرن (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

یک استراتژی حیرت‌آور برای رهایی از تعلل (بیزینس‌ترندز)

چرا بهتر است تلاش برای یک آدم خوب به نظر رسیدن را متوقف کنیم و به جای آن صادق باشیم (یک پزشک)

۱۰ توصیه برای بهبود روابط اجتماعی

ده نکته ضروری رهبری برای کارمندان و مدیران پایین‌دست (دیجیاتو)

مدیریت کسب‌وکار:

نفوذ در بازار از راه قلب‌ها (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی) (عاااااااااااااالی!)

تحویل شدنی‌ها و روزمرگی (نادر خرمی‌ راد)

از قیمت برای خودتان غول نسازید

ارائه ارزش؛ فرق بازاریابی محتوا با تبلیغات؟

تبلیغات چگونه در فضای ذهن ما گام برمی دارد؟DoNext

کارآفرینی، تجاری‌سازی و استارت‌آپ:

با تجاری‌سازی ایده، بازارها را به هم بریزیم

دنیای چابک – نسخه جدید راهنمای اسکرام

کارآفرینان تکنولوژی، ایران را متحول می‌کنند و پدیده استارت‌آپ‌ها در ایران

استراتژی غول‌های بزرگ برای خریدهای بزرگ در سیلیکون ولی؛ بخر و تنهایش بگذار! فارنت

اقتصاد، تأمین مالی و سرمایه‌گذاری:

وظیفه اقتصاددانان چیست (رابرت شیلر؛ برنده‌ی نوبل اقتصاد)

نظام تامین مالی کارآفرینی در ایران (دکتر حامد قدوسی)

ترس از آینده (دکتر محمد طبیبیان)

پیشنهاد ایجاد ۶ قطب توسعه منطقه‌ای در کشور

آمار و اطلاعات کسب‌وکار و اقتصاد:

جایگاه ایران در نوآوری و رقابت‌پذیری جهانی

ایران؛ دومین‌ اقتصاد بزرگ‌ خاورمیانه‌ و آسیای‌ مرکزی

بررسی بازدهی بازارهای مالی/ سکه نخرید، زیان می‌کنید

درآمد ۴۸ هزار میلیارد تومانی مالیاتی

پرداخت ۲۳۸ هزار میلیارد تومان وام در بانک‌ها

فاوا در جهان:

هوش مصنوعی تا ۱۰ سال آینده چه تاثیری بر زندگی ما خواهد گذاشت؟ – زومیت

ساتیا نادل نسل خودکار تا ۱۰ سال آینده منقرض خواهد شد (زومیت)

موفقیت روبات‌های خبرنگار در آسوشیتدپرس

اینترنت اشیا بلای جان سرویس‌های کلود

Net Neutrality چیست و چرا اهمیت دارد؟ (دیجیاتو)

فاوا در ایران:

وزیر ارتباطات: بخش خصوصی باید در شبکه ملی اطلاعات سرمایه‏‌گذاری کند

وزیر ارتباطات محدودیتی در ارائه پهنای باند به استان‌ها نداریم. موتورهای جستجوگر فارسی به کار افتاد

جزییات پروانه جدید خدمات اینترنت

صدور پروانه برای اپراتورهای شبکه توزیع محتوا کلید خورد

بندر بوشهر ترانزیت خارجی حوزه ارتباطات شد

فناوری همراه:

اپل اولین اپلیکیشن اندرویدی خود را توسعه می‌دهد (زومیت)

مرحله‌ی بعدی برای آیپد چیست، نگریستن به جاده‌ی تکامل سرفس پرو؟ (دیجیاتو)

پیشی گرفتن پرداخت‌های موبایل از پرداخت‌‎های کارتی در آینده

رسانه‌های اجتماعی:

کاربران سایت‌های بزرگ چقدر ارزش دارند؟ (زومیت)

تمرکز فیس‌بوک روی ساعات‌ کاری کارمندان!

همکاری توییتر و گوگل برای نمایش توییت‌ها در بین نتایج جستجو (دیجیاتو)

فیس‌بوک ۴۵ میلیون شغل جدید ایجاد کرد

آمار و اطلاعات فاوا:

زیرساخت‌های IT در سال ۲۰۱۵ چگونه تکامل می‌یابد؟

درآمد ۲۰ هزار میلیاردتومانی کشور از ICT

سال آینده ۴۰ درصد ایرانی مشترک نسل ۳ هستند

دوست داشتم!
۵

سفری به درون داستان ایده تا کسب‌وکار (۶): تو مسئول گل‌ت هستی؟

حکایت ما هم‌چنان حالا حالاها باقی است! به این‌جا رسیدیم که کلید خوش‌بختی در دستان خود ماست تا با آن بتوانیم قفل‌هایی که بر ذهن و فکر و شایستگی‌های‌مان زده‌ایم باز کنیم. تنها کافی است ریسک ـ چه از نوع مثبت و چه از نوع منفی ـ را بپذیریم و حرکت را به‌سوی دستیابی به اهداف‌مان آغاز کنیم. اما حتا با پذیرش ریسک هم هنوز یک مشکل اساسی دیگر باقی مانده بود: من می‌خواستم، می‌دانستم که می‌توانم و ریسک‌ها را هم به‌جان می‌خرم؛ اما حرکت‌م کند بود و آن کارهایی را که باید را انجام نمی‌دادم. مشکل بی‌عملی من را آزار می‌داد. باید از جایی شروع می‌کردم و کارهایی را انجام می‌دادم تا در مرحله‌ی بعد بتوانم بخشی از ایده‌ها را خودم اجرا کنم و بخشی دیگر را هم به افراد متخصص (مثلا برنامه‌نویس) واگذار کنم. اما خودم را هم‌چنان گرفتار پروژه و مشاوره نگه داشته بودم و حتا زمانی که کار خاصی نداشتم هم بیش‌تر وقتم را به بطالت می‌گذارندم. چرا؟ این سؤالی بود که ذهن من را به خودش مشغول کرده بود.

باید تعارف را کنار می‌گذاشتم و با خودم روراست و بی‌رحم می‌بودم. وقتی که بالاخره بر تعارف با خودم غلبه کردم، متوجه شدم که هم‌زمان چند عامل مختلف روی کار من تأثیرگذار بوده‌اند:

  1. تنبلی: کار کردن سخت است دیگر و تنبلی بسیار آسان! معمولا وقتی که بخواهی کاری جدی انجام بدهی، هزار و یک بهانه جور می‌کنی برای این‌که حتا آن کار را آغاز هم نکنی. شروع کردن انجام کارها، سخت‌ترین کار دنیا است.
  2. اولویت قائل نبودن: من هم‌چنان پروژه‌های مشاوره و فعالیت‌های داوطلبانه‌ی دیگری داشتم که زمان زیادی از وقت من را به خودشان اختصاص می‌دادند و از آن‌جایی که یا در کوتاه‌مدت برای‌م درآمدزا بودند یا این‌که حس خوبی برای‌م ایجاد می‌کردند، اولویت اول من، وقت گذاشتن روی این پروژه‌ها بودد.
  3. ضعف در مدیریت احساسات: من هر از گاهی دچار توفان‌های احساسی می‌شوم. در این شرایط کار کردن برای‌م سخت است و ممکن است چند روزی واقعا نتوانم کاری بکنم.

من هم‌چنان داشتم وانمود می‌کردم که کار بزرگی را آغاز کرده‌ام و خودم را گول می‌زدم. هنوز هیچ کار جدی کلید نخورده‌ بود. خوب سؤالی برای‌م پیش آمده بود که چرا؟ اما بعد از مدتی دیگر با کمی تأمل متوجه شدم در پس همه‌ی این عوامل، یک عامل دیگر قرار دارد که سه عامل بالا تنها پوسته‌ای برای آن محسوب می‌شدند. اصل داستان همانی است که در عنوان این پست خواندید. کسب‌وکار همانند یک گل و گیاه است که باید کاشته شود و از آن مراقبت شود تا به نتیجه برسد. شازده کوچولو که یادتان هست؟ شازده کوچولویی که تمام زندگی‌ش را وقف مراقبت از گل‌ش کرده بود و حتا زمانی که پای به زمین گذاشت هم تمام فکر و ذکرش گل‌ش بود. من هم باید چنین باوری را در خودم به‌وجود می‌آوردم.

“مسئولیت‌پذیری” کلیدواژه‌ی گم‌شده‌ی زندگی جدید من بود. البته نه این‌که آدم مسئولیت‌پذیری نباشم؛ بلکه در مورد کسب‌وکارم چندان حس مسئولیتی احساس نمی‌کردم. می‌دانید چرا؟ چون وقتی چیزی در حد یک ایده است و هنوز تبدیل به تعهدی در دنیای بیرون از وجود انسان نشده، مجبور کردن خود به وقت گذاشتن روی آن، اصلا کار ساده‌ای نیست. مغز انسان در انتخاب میان ملموس و ناملموس به‌صورت پیش‌فرض و خودکار طرف چیزهای ملموس را می‌گیرد؛ چیزهایی شبیه: جلسات بی‌پایانی که در آن‌ها فقط خوش می‌گذرد و نتیجه‌ای به‌دست نمی‌آید، جلو رفتن بدون داشتن هیچ هدف و انگیزه‌ای تنها با این پیش‌فرض که “ما خیلی کارمان درست است و هنوز کشف نشدیم” (در حالی که خودمان هم هنوز نمی‌دانیم که هستیم و قرار است چه کار کنیم و چه بفروشیم و چرا مشتری باید از ما بخرد)، انداختن کارها و تقصیرها به دوش دیگران، قرار دادن کسب‌وکار خودمان در اولویت آخر همه‌‌ی کارهای زندگی و بسیاری اتفاقات ناخوشایند دیگری از این دست.

نتیجه چه بود؟ اجازه بدهید صادقانه بگویم: ماه‌ها وقت تلف کردن و دست آخر رسیدن به هیچ. من حتا یک قدم هم به‌سوی هدف‌م برنداشته بودم (حالا اگر نگوییم که چند گام هم به عقب رفته بودم!) در عمل همه چیز همانی بود که بود و من هم‌چنان اولویت‌م کار دیگران بود و نه کار خودم. و خوب طبیعی است که تا نخواهی مسئولیت کاری را بپذیری و خودت را به‌شکل کامل وقف آن کنی، تنها نتیجه‌ای که عایدت می‌شود هیچ است!

پ.ن. برای مطالعه‌ی تمامی قسمت‌های این مجموعه یادداشت‌ها به این‌جا مراجعه کنید.

دوست داشتم!
۱۰

مقاله‌ی هفته (۵۵): چگونه کسب‌وکار کوچک خودمان را نوآور نگاه داریم؟

سال‌ها پیش از این نویسندگان فرهیخته‌ی کتاب هنوز خواندنی “مهندسی مجدد فرآیندها: منشور انقلاب سازمانی” جمله‌ای را در کتاب‌شان نوشتند که امروز پس از گذشت دو دهه از زمان انتشار کتاب معنادار است: “در دنیای امروز تنها اصل ثابت، دائمی بودن تحول و تغییر است.” حالا در روزهایی که هر روز شاهد بروز نوآوری تحول‌سازی در گوشه‌ای از دنیا در حوزه‌های مختلف فناوری و کسب‌وکار هستیم، دل بستن به آن‌چه در اختیار داریم و جایگاه رقابتی برتر چیزی جز رؤیا نیست (شاید بگوییم که ایران و رقابت؟ اما نباید فراموش نکنیم که در بسیاری از حوزه‌ها رقابت به‌صورت کامل و بدون دخالت‌های فراحوزه‌ای برقرار است و دیر یا زود کشور ما نیز به بازار جهانی خواهد پیوست و کسب‌وکارهای داخلی با رقابت‌ شدید با کسب‌وکارهای جهانی روبرو خواهند بود.)

بنابراین کسب‌وکارها برای بقا و رشد نیازمند نوآوری هستند. اما به‌عنوان یک کسب‌وکار کوچک که بودجه‌ی چندانی هم برای تحقیق و توسعه و نوآوری‌های ویران‌گر (Disruptive Innovation) نداریم، چگونه می‌توانیم نوآور باقی بمانیم؟ هایکه یانگ در مقاله‌ی این هفته به این سؤال پاسخ می‌دهد.

خانم یانگ مقاله‌اش را با نقل قولی از ای.ای. میلنه نویسنده‌ی معروف مجموعه داستان دوست‌داشتنی “وینی‌ پو” آغاز می‌کند: “یکی از مزایای غیرعادی بودن این است که همیشه در حال کشف‌های هیجان‌انگیز هستی!” اما نباید فراموش کنیم که این کشف‌های هیجان‌انگیز و نوآوری‌های ویران‌گر اگر در مقیاس کوچکی باقی بمانند، نه تأثیرگذار خواهند بود و نه پایدار. بنابراین هر کسب‌وکار کوچکی برای بقا و رشد مبتنی بر نوآوری باید یاد بگیرد چطور نوآوری‌های خود را به قابلیت مقیاس‌پذیری مجهز کند؟

او برای پاسخ به این سؤال، سه گام ساده را مطرح می‌کند:

۱- روی امروز تمرکز کنید؛ اما با داشتن گوشه‌ی چشمی به فردا: موفقیت و درآمدزایی فردا به‌همان اندازه‌ی امروز مهم است. هیچ‌کدام بر دیگری برتری ندارند. بنابراین زمانی را برای کشف روندهای تحول صنعت خود و پیش‌بینی رفتار مشتریان صرف کنید. اگر شما پیش‌گام حوزه‌ی کاری خودتان نباشید، مطمئن باشید رقبای شما خواهند بود! امروزه فاصله تا باختن تنها چند گام کوتاه است. به‌قول دانشمند معروف علوم رایانه آلن کی: “بهترین راه برای ساختن آینده، اختراع کردن آن است!”

۲- زمان مشخصی را برای شکستن قواعد اختصاص بدهید: نوآور بودن خوب است؛ اما فراموش نکنید که کسب‌وکار شما باید همواره در حال خدمت‌رسانی به مشتریان باشد! بنابراین شما به مجموعه‌ای باثبات از فرایندها و عملیات اجرایی ثابت نیاز دارید که بتوانند نیازهای مشتریان را به‌خوبی پاسخ‌گو باشند. اما در بازه‌های زمانی مشخص لازم است به چگونگی اختراع مجدد کسب‌وکار و محصول / خدمت و فرایندهای‌تان فکر کنید. هر نوآوری کوچکی را تشویق کنید و پاداش دهید تا فرهنگ نوآوری را در سازمان‌تان نهادینه کنید.

۳- به داده‌ها بیش‌تر اعتماد کنید تا حس و شور و شوق‌تان: البته این به‌معنای این نیست که حس شهود و شور و اشتیاق‌تان را فراموش کنید! بلکه منظور این است که شهود و اشتیاق باید با شواهدی از دنیای واقعی تکمیل و تأیید شود. آیا چیزی که شما نوآوری می‌دانید واقعا نوآوری است؟ آیا شما واقعا اولین نفر هستید که این کار را انجام داده‌اید؟ آیا یک نوآوری تئوریک در عمل هم قابل پیاده‌سازی است و اجرای آن دارای صرفه‌ی اقتصادی است؟ از همه مهم‌تر: مشتری این نوآوری را می‌فهمد و حاضر است برای آن پول پرداخت کند؟ به‌تر است پاسخ این سؤال‌ها را داده‌های دنیای واقعی و تحقیقات بازار بدهند نه حس درونی شما!

فراموش نکنید که اگر چه نوآوری همواره کلید موفقیت و بزرگ شدن کسب‌وکارهای کوچک است؛ اما نوآوری باید قابلیت مقیاس‌پذیری و تکرارپذیری را داشته باشد. اگر نوآوری‌تان باعث فروش به مشتریان جدید و بازگشت مشتریان قدیمی‌تان شده، یعنی مسیر را دارید درست طی می‌کنید!

دوست داشتم!
۶

لینک‌های هفته (۲۲۴)

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب در حوزه‌ی شایستگی‌های کسب و کار و کار حرفه‌ای را به هر دو زبان فارسی و انگلیسی در مجله‌های فلیپ‌بوردی گزاره‌ها هر روز مطالعه کنید: فارسی: کسب و کار رقابت‌پذیر: شایستگی‌های بردن! / متخصص حرفه‌ای و انگلیسی: Competitive Business: Winning Competencies! / Professional Expert
  4. وبلاگ‌ها و سایت‌های‌ خودتان یا مورد علاقه‌تان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنی‌های من (و البته خود شما!) کامل‌تر شود. 
  5. من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

چرا دنیای مدرن برای مغزهای ما، بد است؟! (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک) (عاااااااالی! به‌ترین مطلب هفته.)

پل پوگبا و فرار از «لب‌خوانی»!‏ (محمد سعید حنایی کاشانی؛ فلوسفه)

جیمز وب یانگ و یک روش برای خلق هزاران ایده ـ DoNext

۷ نشانه از اینکه وقت آن رسیده همین حالا شغل فعلی خود را ترک کنید

توصیه‌هایی برای شادتر بودن در محیط کار

مدیریت کسب‌وکار:

آیا گروه‌ها واقعا کمتر از افراد احتمال دارد «روی لبه بایستند؟» (منصور شیرزاد؛ گزیده‌ی سازمانی)

۱۰ چیزی که رهبران موفق هیچ‌وقت تحمل نمی‌کنند (استاد پرویز درگی)

چه زمان پروژه‌ها را به دیگران بسپارید؟

چگونه نیروهای‌مان را تیم‌بندی کنیم؟ (محمد سالاری)

فرهنگ شرکتی محرک رشد را بیابیم

تجاری‌سازی و استارت‌آپ:

توصیه‌هایی به کارآفرینان: وقت‌تان را هوشمندانه سرمایه‌گذاری کنید

چهار نکته برای ساختن شرکتی که سرمایه گذاران را جذب کند (دیجیاتو)

بخشی از منابع صندوق نوآوری، توسط شرکت‌های دانش بنیان جذب نشد

دومین طرح عرضه‌شده در بورس ایده به فروش رسید

نخستین ضمانت‌نامه‌ی بانکی شرکت‌های دانش‌بنیان کلید خورد

اقتصاد، سرمایه‌گذاری و تأمین مالی:

وقتی همه چیز دست ما نیست (علی دادپی؛ سر خیابان فرصت)

سال۹۴ برای اقتصاد ایران چگونه رقم می‌خورد؟

نقش بازارهای مالی در اقتصاد (کافه اقتصاد)

اقتصادکشور نفس‌گیرترین دوران‌را سپری‌می‌کند (گزارشی از همایش بانکداری الکترونیک و نظام‌های پرداخت)

آیا بشر در آینده ثروتمندتر می‌شود؟ رشد اقتصادی در جهان کندتر می‌شود

آمار و اطلاعات کسب‌وکار و اقتصاد:

آزادی اقتصادی در ایران بیشتر شد

سرعت رشد صادرات از واردات پیشی گرفت و تجارت ۱۰ ماهه ایران زیر ذره‌بین

از سوی اداره آمار اقتصادی بانک مرکزی اعلام شد: شاخص بهای تولید‌کننده در ایران

نقدینگی ۶۸۳٫۶ هزار میلیارد شد

رشد تورم کنترل شد: گزارش مرکز آمار امسال ۱۵٫۸ درصد تورم داریم که از ۱۸٫۲ پارسال کمتر است

فاوا در جهان:

اینترنت ناپدید می‌شود! (خلاصه‌ای از نشست‌های مرتبط با فاوا در اجلاس داووس)

ایلان ماسک یا ریچارد برانسون برنده نبرد اینترنت ماهواره ای ارزان کدام است؟ (دیجیاتو)

مایکروسافت حالا ویندوز را به چشم یک سرویس نگاه می‌کند تا محصول؛ مزایا و معایب (فارنت)

بیل گیتس از پروژه جدید خود با مایکروسافت پرده برداشت (فارنت)

تقویم شمسی به ویندوز ۱۰ اضافه شد و دسترسی به فروشگاه ویندوز مایکروسافت برای کاربران ایرانی آزاد شد (زومیت)

فاوا در ایران:

برگزاری جلسه شورای عالی فضای مجازی به ریاست دکتر روحانی

جزییات پرداخت وام تولید محتوا در فضای مجازی

سیف مردم باید هزینه توسعه بانکداری الکترونیکی را بدهند

تصویب اصول پروانه ارایه خدمات مرکز تماس

پست به سوددهی رسید!

فناوری همراه:

سایانوژن اندروید را از بند گوگل آزاد می‌کند (زومیت)

مدیر عامل بلک‌بری توسعه‌دهندگان باید مجبور باشند اپ‌های خود را برای تمامی پلتفرم‌ها عرضه کنند! (فارنت)

عرضه خدمات تلفن همراه از طریق وای – فای آغاز شد

دانلودهای بیشتر از آن گوگل است، اما پول ها به جیب اپل سرازیر می‌شوند (دیجیاتو)

صنعت اپلیکیشن های موبایل از هالیوود هم پیشی گرفت

رسانه‌های اجتماعی:

توییتر به قابلیت های ارسال ویدئو و پیغام گروهی مجهز شد (دیجیاتو)

آمار و اطلاعات فاوا:

درآمد PSP‌ها طی‌ یک سال‌ گذشته چگونه‌ بود؟

۱۲ میلیارد تراکنش بانکی در یک سال و سهم ۶۰۰ میلیونی پرداخت‌های همراه از تراکنش‌های شبکه پرداخت کشور در ۶ ماه  

۹۵ درصد نقدینگی کشور پول غیرفیزیکی است

تنها ۷ درصد هزینه بانک‌های کشور مربوط به IT است

۲۵ میلیارد وسیله در جهان به اینترنت متصلند: آسیب‌پذیری امنیتی ۷۰ درصد اینترنت اشیا

دوست داشتم!
۳

سفری به درون داستان ایده تا کسب‌وکار (۵): دنبال کلید خوش‌بختی می‌گشت …

پوزش من را برای فاصله‌ی یک هفته‌ای ایجاد شده در این داستان پذیرا باشید. داستان به این‌جا رسید که من قابلیت اجرای ایده‌های‌ام را در خودم می‌دیدم؛ اما باز هم وارد گود میدان اجرا نمی‌شدم. چرا؟ دلایل (بخوانید بهانه‌های) زیادی داشتم:

  • “من که نمی‌توانم ایده‌های‌م را اجرا کنم، پس باید به‌دنبال یک تیم قوی و قابل اعتماد که بتواند ایده‌های‌م را همان‌طوری که من می‌خواهم پیاده کند و مهم‌تر از آن حاضر باشد بدون پول کار را به‌صورت شراکتی انجام دهد، بگردم.” حرف‌های آقای مدیرعامل یادتان هست؟
  • “ایده‌های من خیلی عالی‌اند و من باید از ارتباطاتی که دارم برای اجرای‌شان استفاده کنم. این همه سال زحمت کشیدن برای شبکه‌سازی حرفه‌ای باید بالاخره جایی جواب دهد.” چرا دیگران باید به ایده‌ی من (که هنوز تا تبدیل شدن به محصول فاصله‌ی بسیاری دارد) علاقه نشان دهند؟
  • “من مگر چقدر پس‌انداز دارم که بخواهم بخشی از آن را روی ایده‌ام سرمایه‌گذاری کنم؟” سخت‌ترین بخش داستان همین‌جا بود. این‌که بخواهی پولی را که می‌دانی با چه سختی در طول سال‌ها جمع‌آوری کردی روی ایده‌هایی سرمایه‌گذاری کنی که معلوم نیست دست آخر به چه نتیجه‌ای‌ می‌رسند، هر جوری نگاه کنی ترس‌ناک است …

امروز باید اعتراف کنم که اگر چه می‌دانستم اما نمی‌خواستم قبول کنم که این استدلال‌ها همگی در واقع برای پنهان کردن ترسی هستند که از وارد گود اجرا شدن دارم. بله. ترس. طبیعی بود که من از ترک خوش‌نشینی در برج عاج‌م و وارد شدن به دنیایی که در آن هیچ اصل قطعی و ثباتی وجود ندارد و “راه بی‌نهایتی” که مسیرش تاریک و سنگلاخ است، بترسم.

کشف همین ترس ـ و به‌تر بگویم قبول کردن این‌که من می‌ترسم! ـ گام مهمی رو به جلو بود. حالا حداقل می‌دانستم که مانع بزرگی روبروی‌م هست که نمی‌گذارد به‌دنبال رؤیاهای‌م بروم. اما مگر می‌شود بر ترس به این سادگی‌ها غلبه کرد؟ این ترس البته به تجربیات گذشته هم باز می‌گشت. قبل‌تر یکی دو باری تلاش کرده بودم تا کاری را خودم کلید بزنم و هر بار به‌دلیلی با شکست روبرو شده بودم. همین ترس از گذشته باعث شده بود که من فراموش کنم آینده همان گذشته نیست؛ بلکه آینده تفاوتی با گذشته دارد و آن هم در دسترس بودن امروز است! من امروزی را دارم که با آن آینده را بسازم؛ اما اگر این فرصت را از دست بدهم، شاید دیگر هیچ‌وقت فرصتی برای دنبال کردن رؤیای‌های‌م به‌دست نیاورم و چه کسی می‌تواند تضمین دهد که ده سال بعد از این، زمانی که به دوران میان‌سالی پای می‌گذارم، حسرت این را نخورم که چرا روزهای‌م را وقف رؤیای‌های دیگران کردم؟ (و مهم‌تر از آن اصلا تضمینی هست ده سال دیگر من در این دنیای خاکی باشم؟) این استدلال اگر چه پای‌ش هم‌چنان چوبین بود؛ اما توانست اندکی ترس من را کم کند. حالا حداقل، انگیزه‌ی به‌تری برای رفتن به‌دنبال اجرای ایده‌های‌م را داشتم: این‌که جلوی حسرت خوردن سال‌های آتی زندگی‌ام را بگیرم! اما این هنوز کافی نبود.

ترس را می‌توان در ادبیات علم مدیریت معادل ریسک در نظر گرفت. ریسک یعنی احتمال وقوع اتفاقات پیش‌بینی نشده‌‌ای که می‌تواند باعث بروز ضرر یا منفعت برای ما شود. همان‌طور که می‌بینید ما ریسک مثبت هم می‌توانیم داشته باشیم. اما به‌دلیل ویژگی‌های شناختی ذهن بشر (و احتمالا برای حفظ بقا) جوری ساخته شدیم که معمولا فقط ریسک‌های منفی و خطرها را می‌بینیم. من مدت‌ها است به‌دلیل علاقه‌ی شخصی‌ام، مباحث روان‌شناسی تصمیم و علم شناخت را دنبال می‌کنم. در این حوزه‌ی دانشی ما با پیچیدگی‌های فرایند شناخت و تصمیم‌گیری و اشتباهاتی که ممکن است در زمان تصمیم‌گیری به‌صورت ناخودآگاه مرتکب شویم، آشنا می‌گردیم. این مطالعات به ممن کمک کرد تا بتوانم این موضوع را کشف کنم که درست است که در کار کردن روی ایده‌های‌م با ریسک مواجهم؛ اما از کجا معلوم که این ریسک از جنس ریسک‌های مثبت نباشد؟

وقتی متوجه شدم که شاید “این بار نوبت تو باشه”، ترسم از به‌راه افتادن کم‌تر شد. حالا با استرس کم‌تر و چشمان بازتر به دنیا نگاه می‌کردم و این‌که “می‌توانم پس هستم” معنادارتر بود. این شعر استاد محمدعلی بهمنی خلاصه‌ی آن چیزی است که کشف کرده بودم:

دل من یه روز به دریا زد و رفت / پشت پا به رسم دنیا زد و رفت …

دنبال کلید خوش‌بختی می‌گشت / خودشم قفلی رو فقلا زد و رفت!

دیگر نمی‌خواستم بر زندگی خودم قفل بیش‌تری بزنم. وقت باز کردن قفل‌ها رسیده بود!

پ.ن. برای مطالعه‌ی تمامی قسمت‌های این مجموعه یادداشت‌ها به این‌جا مراجعه کنید.

دوست داشتم!
۸

مقاله‌ی هفته (۵۴): پنج گام تا تبدیل شدن به ره‌بر بازار

در ادبیات مدیریت استراتژیک، یکی از الگوهای اصلی استراتژی رقابتی “ره‌بری بازار” است. برخی شرکت‌ها به‌دلایل مختلف ـ از دسترسی به فناوری پیشرفته‌ی انحصاری گرفته تا شخصیت مدیران شرکت ـ تصمیم می‌گیرند که در جایگاه ره‌بری بازار قرار بگیرند. ره‌بران بازار طبیعتا با ریسک بالاتری مواجه‌اند؛ چرا که پای به فضاهای تجربه نشده می‌گذارند و با مشکلات فراوانی مواجه‌اند که قانع کردن مشتری برای خریداری کردن محصول یا خدمت‌شان، ساده‌ترینِ آن‌ها است. اما همان‌طور که از عنوان کتاب بسیار خواندنی اندرو گروو مدیرعامل اسبق اینتل برمی‌آید “تنها بی‌پروایان پایدارند.” برای باقی ماندن و رشد کسب‌وکار، خیلی وقت‌ها چاره‌ای جز پیش‌گامی نیست!

اما چطور می‌توانیم تبدیل به یک پیش‌گام و ره‌بر بازار شویم؟ زک کاتلر در مقاله‌ی این هفته پنج گام ساده را به ما پیشنهاد می‌دهد:

۱- روی یک گوشه‌ی کوچک بازار تمرکز کنید: رقابت با بازی‌گران بزرگ بازار، معمولا کار راحتی نیست. اما اگر بتوانید گوشه‌ی مناسبی از بازار را پیدا کنید و محصول / خدمت ویژه‌ای را برای آن طراحی کنید، می‌توانید به‌تر از رقبای بزرگ‌تر به نیازهای مشتریان پاسخ بدهید. تبدیل شدن به ره‌بر در یک بازار کوچک احتمالا کار ساده‌تری است!

۲- گاو بنفش حوزه‌ی کاری خود باشید!گاو بنفش” مفهومی در بازاریابی و عنوان کتابی از آنِ “ست گادین” است. به‌صورت خلاصه می‌توان گفت منظور از “گاو بنفش” بودن، ایجاد یک مزیت رقابتی انحصاری و تصویری متمایز از خودتان در اذهان مشتریان و مخاطبان‌تان است. چه کار می‌توانید بکنید که رقبای‌تان نمی‌توانند؟ چرا مشتری از شما باید بخرد و نه رقبای‌تان؟ پاسخ به این سؤال‌ها کلید برنده شدن شما است. فراموش نکنید که اپل همانند آی‌بی‌ام رایانه‌ی شخصی ساخت؛ اما روی طراحی و تجربه‌ی کاربری تمرکز کرد. یا این‌که گوگل اولین موتور جستجوی اینترنتی نبود؛ اما این حوزه را کاملا دگرگون ساخت و تبدیل به نماد جستجوی اینترنتی شد!

۳- سریع حرکت کنید: برای ساختن یک محصول کامل صبر نکنید. هیج محصولی نمی‌تواند هیچ‌وقت کامل باشد. بنابراین یک حداقل محصول که کار کند و مشتری حاضر باشد برای آن پول پرداخت کند بسازید، وارد بازار شوید و با بازخورد گرفتن از مشتری و تحلیل نیازها، خواسته‌ها و نگرانی‌های او به‌صورت دائمی محصول‌تان را به‌بود دهید. نوآوری و هم‌خوانی با روندهای بازار فراموش نشود!

۴- مشتری را راضی کنید و راضی نگه دارید: این روزها هر مشتری با دسترسی به ابزارهای آن‌لاین تبدیل به یک رسانه شده است. در یک پیمایش مشخص شده که برای ۹۰ درصد از مشتریان، نقدهای مثبت یک محصول عاملی کلیدی در خریدن آن است. هم‌چنین ۸۶ درصد افراد هم به نقدهای منفی برای نخریدن یک محصول توجه می‌کنند. بنابراین مشتریان‌تان را آن‌قدر راضی کنید که تبدیل به سفیران برند شما شوند!

۵- در بازاریابی سرمایه‌گذاری کنید: البته منظور لزوما بازاریابی و تبلیغات سنتی نیست. از روش‌های خلاقانه‌ی بازاریابی مثل بازاریابی محتوا و مزایای ناشی از حضور اثربخش در رسانه‌های اجتماعی غافل نشوید!

دوست داشتم!
۶

لینک‌های هفته (۲۲۳)

باز هم تأخیر ناخواسته‌ای داشتیم. 🙁 اما هفته‌ی بسیار پرمحتوایی بود!

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب در حوزه‌ی شایستگی‌های کسب و کار و کار حرفه‌ای را به هر دو زبان فارسی و انگلیسی در مجله‌های فلیپ‌بوردی گزاره‌ها هر روز مطالعه کنید: فارسی: کسب و کار رقابت‌پذیر: شایستگی‌های بردن! / متخصص حرفه‌ای و انگلیسی: Competitive Business: Winning Competencies! / Professional Expert
  4. وبلاگ‌ها و سایت‌های‌ خودتان یا مورد علاقه‌تان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنی‌های من (و البته خود شما!) کامل‌تر شود. 
  5. من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

رزومه چقدر در استخدام افراد موثر است؟ (بخوانید حتما. بسیار مهم!)

آیا بی‌حوصلگی و خستگی و تنبلی، می‌تواند در مواردی چیز خوبی هم باشد!؟ (یک پزشک)

دنیای چابک – فرآیند پذیرش مسئولیت

از آرزو به هدف (وفا کمالیان)

۹ پرسشی که ارزش شما در محل‌ کارتان را مشخص می‌کند (زومیت)

مدیریت کسب‌وکار:

ارتقای رشد از طریق نوآوری در مدل کسب‌وکار

مدیران آینده به چه چیزی اهمیت می‌دهند؛ سود یا هدف؟

دستیابی به موفقیت با تمرکز بر طراحی محصول

بازاریابی در گذرگاهی روبه‌صعود

۳۰ عادت روزانه کارفرمایان موفق ـ دیجیاتو

تجاری‌سازی و استارت‌آپ:

فراخوان شرکت در نخستین جشنواره کارآفرینی پل

فراخوان دعوت به همکاری صنایع فرهنگی و هنری

دعوت از خیران به سرمایه‌گذاری در فناوری

رییس صندوق تعداد متقاضیان صندوق نوآوری و شکوفایی در حد انتظار نیست

نرم‌افزاری‎ها همچنان دانش‎بنیان‎ محسوب نمی‌شوند

اقتصاد، سرمایه‌گذاری و تأمین مالی:

اقتصاد ایران نامتعادل شده است؟ دشوارهای تأمین سرمایه در ایران

تحلیلی از آینده اقتصاد ایران (تحلیل پروفسور گری بکر برنده‌ی نوبل اقتصاد)

رنانی خداحافظی با نفت را محتمل خواند

کارمندان بیکار فقط کسب و کار مردم را مشکل می‌کنند. در ایران شرایط آلیس در سرزمین عجایب حاکم است (خواندنی)

عناصر مخل کسب‌وکار

آمار و اطلاعات کسب‌وکار و اقتصاد:

گزارش جدید دولت از بیکاری فارغ‌التحصیلان

بورس منفی‌ترین بازار مالی ایران شد

ارتباطات در صدر؛ نفت ناموفق‌ترین در بهره‌وری

انتشار ۴۱ هزار میلیارد اسکناس و مسکوک

رشد اقتصادی تابستان ۳٫۷ درصد شد

فاوا در جهان:

از سیر تا پیاز؛ تمام چیزهایی که باید در مورد اینترنت اشیا (Internet of Things) بدانید (دیجیاتو)

خلاصه کنفرانس مایکروسافت در ۸ دقیقه [تماشا کنید] – دیجیاتو

مروری بر ویژگی های کلیدی ویندوز ۱۰ ـ دیجیاتو

آمازون فیلم می‌سازد

ایلان ماسک از پروژه‌ی ۱۰ میلیارد دلاری اینترنت ماهواره‌ای رونمایی کرد

فاوا در ایران:

نخستین کافه IT در ایران افتتاح شد

ایجاد بانک اطلاعات سرمایه‌گذاری در حوزه ICT

فراخوان مشاوره مرکز تحقیقات مخابرات برای صدور پروانه اپراتورهای CDN

تصویب بخش‌هایی از سیاست‌های ساماندهی خدمات پیامکی ارزش افزوده و انبوه

دستاوردهای موبایلی و اینترنتی دولت در سال ۹۳

فناوری همراه:

اپ استور اپل اینک حتی از هالیوود هم بزرگتر است (دیجیاتو)

جانشینی امن برای اسکایپ؛ مگاچت معرفی شد (دیجیاتو)

عینک گوگل فعلاً خداحافظ؛ اما سفر اینجا تمام نمی‌شود! (یک پزشک)

چرا مصرف‏‌کنندگان باید از بانکداری موبایل بهراسند؟

رسانه‌های اجتماعی:

فیس‌بوک، بنگاه اقتصادی عظیم با تاثیری ۲۲۷ میلیارد دلاری در اقتصاد جهان (زومیت)

فیس‌بوک فناوری‌های هوش‌مصنوعی خود را بصورت متن‌باز منتشر کرد (زومیت)

تنها ۹ درصد از کاربران گوگل پلاس فعال هستند (زومیت)

آمار و اطلاعات فاوا:

بازگشت رشد به بازار جهانی کامپیوترهای شخصی

نگاهی به آمار اینترنت، موبایل و شبکه‌های اجتماعی در سال ۲۰۱۴

رشد کند سرمایه‌گذاری جهانی در صنعت IT

بازار خدمات پردازش ابری عمومی در خاورمیانه رو به رشد است

درآمد ۷۵ میلیارد تومانی «ارشاد» از عوارض کالاهای IT

دوست داشتم!
۲

لینک‌های هفته (۲۲۲)

پیش از شروع:

  1. برای دیدن مطالبی که این پست برگزیده‌ی آن‌هاست، می‌توانید فید لینک‌دونی گزاره‌ها را در فیدخوان‌تان (اینوریدر به‌یاد مرحوم گودر!) دنبال کنید.
  2. لینک‌ مطالبی که توصیه می‌کنم حتما بخوانید، با رنگ قرمز نمایش داده می‌شوند. ضمنا لینک‌هایی را که از نظر من تنها خواندن عنوان‌شان کفایت می‌کند، با پس‌زمینه‌ی زرد رنگ نمایش می‌دهم.
  3. می‌توانید گزیده‌ی به‌ترین مطالب در حوزه‌ی شایستگی‌های کسب و کار و کار حرفه‌ای را به هر دو زبان فارسی و انگلیسی در مجله‌های فلیپ‌بوردی گزاره‌ها هر روز مطالعه کنید: فارسی: کسب و کار رقابت‌پذیر: شایستگی‌های بردن! / متخصص حرفه‌ای و انگلیسی: Competitive Business: Winning Competencies! / Professional Expert
  4. وبلاگ‌ها و سایت‌های‌ خودتان یا مورد علاقه‌تان را به من معرفی کنید تا فهرست خواندنی‌های من (و البته خود شما!) کامل‌تر شود. 
  5. من مسئولیتی در مورد دزدی محتوا در سایت‌های مورد مطالعه‌ام ندارم. اگر چنین اشتباهی صورت بپذیرد، مسئولیت با نویسنده‌ی سایت مورد نظر است. اما لطفا اعتراض‌تان را برای‌م بنویسید تا مطلب مورد نظر را از این فهرست منتخب حذف‌ش کنم.

زندگی، سلامت و کار حرفه‌ای:

۶ تله ذهنی که زندگی‌تان را نابود می‌کند (عاااااااااالی!)

آداب پوشش در محل‌کار؛ سرکار چه‌ بپوشیم؟

در باب شنیدن (امیر مهرانی؛ The Coach) (عااالی!)

یک قدم اضافه برای پیشرفت (نادر خرمی راد)

آستانه‌ی ابهام (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی)

مدیریت کسب‌وکار:

چگونگی انتخاب درست یک استراتژی رشد (عالی!)

مطالعه موردی‌ بررسی فرایند بهینه‌سازی بازاریابی در آکواریوم جورجیا (مصطفی لامعی)

دوسوتوانی سازمانی چیست؟

۱۰ درس بزرگ بیزینسی از سال ۲۰۱۴ (بیزینس ترندز)

۵ اکتشاف برتر عصب شناسی در سال ۲۰۱۴ (استاد پرویز درگی)

تجاری‌سازی و استارت‌آپ:

مدل تجاری انسان با انسان یا H2H (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی)

وان‌پلاس چگونه با هزینه ۳۰۰ دلاری تبلیغات موفق به فروش یک میلیون تلفن هوشمند شد؟ (دیجیاتو)

سیلیکون ولی چگونه نام‌گذاری شد؟

معاون علمی و فن‌آوری رییس‌جمهور: تجاری‌سازی تکنولوژی با رانت و بودجه دولتی اتفاق نمی‌افتد

پیش‌بینی ایجاد ۲۰ هزار شرکت دانش‌بنیان تا پایان برنامه پنجم در کشور

اقتصاد، سرمایه‌گذاری و تأمین مالی:

آینده ما (یادداشت خواندنی دکتر محمود سریع‌القلم)

اقتصاد ایران گرفتار روزمرگی (سخنرانی جذاب دکتر محسن رنانی)

اسلایدهای تامین سرمایه در گردش (حامد قدوسی؛ یک لیوان چای داغ)

جهش قیمت مسکن در سال ۱۳۹۵

پاورپوینت‌های همایش اقتصاد ایران

آمار و اطلاعات کسب‌وکار و اقتصاد:

اقتصاد ایران درگزارش‌ تئوریسین بانک‌مرکزی

رئیس مرکز آمار هنوز در نقطه بحران بیکاری هستیم نرخ بیکاری جوانان ۱۵ تا ۲۰ سال ۲۱ درصد است

پول‌دار‌ها چند برابر فقرا هزینه می‌کنند؟

پیش‌بینی‌ بانک‌ جهانی‌ از اقتصاد ۲۰۱۵ ایران

دارایی‌های خارجی بانک‌ مرکزی چقدر است؟

فاوا در جهان:

CES 2015 بزرگ‌ترین نمایشگاه تاریخ لقب گرفت

پیش‌بینی‌هایی برای صنعت بازی‌های ویدیویی در سال ۲۰۱۵ (زومجی)

حمله‌های سایبری به کامپیوترها به بیشترین سطح در طول تاریخ دیجیتال رسیده است (دیجیاتو)

شرکت اینتوئیت راهکار حسابداری ویژه‌ای برای فعالیت‌های خوداشتغالی عرضه کرد

گوگل مپ دقتش را مدیون چیست؟ (دیجیاتو)

فاوا در ایران:

رئیس پلیس فتای تهران: وقوع جرم اینترنتی تصاعدی است – ایستنا

پیشنهادی در خصوص فراخوان حمایت از طرح‌های فناورانه

اصول حاکم بر صدور پروانه ارتباطات ثابت تصویب شد

پیاده‌سازی پایلوت شبکه ملی اطلاعات در قم

مقررات نام‌های دامنه‌ تدوین می‌شود

فناوری همراه:

این جدید‌ترین نمونه مفهومی گوشی ماژولار پروژه آرا گوگل است (فارنت)

دوره‌ی آزمون و خطای عینک گوگل به پایان رسید (زومیت)

در‌های اپلیکیشنِ کلاس درس گوگل به روی اندروید و iOS باز شد (زومیت)

سونی بخش موبایلش را به فروش می‌گذارد

تعداد اپلیکیشن های موجود در گوگل پلی از اپ استور پیشی گرفت (دیجیاتو)

رسانه‌های اجتماعی:

آیا محدودسازی شبکه‌های مجازی، منجر به ارتقای سطح کاربری اینترنت خواهد شد؟ (دکتر علی‌رضا مجیدی؛ یک پزشک)

سال ۲۰۱۵؛ سال یادگیری رفتار هوشمندانه درشبکه‌های اجتماعی (شبنم کهن‌چی)

محققان موفق شدند براساس لایک‌‌های کاربر، شخصیت وی را حدس بزنند – زومیت

۱۲ پیش‌بینی از شبکه‌های اجتماعی در سال ۲۰۱۵

آمار و اطلاعات فاوا:

کسب و کارها امسال ۶۲۰ میلیارد دلار در بازار نرم‌افزارهای کسب و کار هزینه می‌کنند

ارزش بازار جهانی IT امسال به ۳٫۸ تریلیون دلار می‌رسد

روند افزایش درآمد اینترنت موبایلی نسبت به پیامک در اپراتورهای جهان

ارزش تراکنش‌های بین بانکی شتاب به بیش از هزار میلیارد تومان رسید

سهم معاملات‌آنلاین بورس ۶۹ درصد شد

دوست داشتم!
۲

سفری به درون داستان ایده تا کسب‌وکار (۴): ابهامِ توانستن!

و داستان به این‌جا رسید که قرار شد رؤیاهای‌م را زندگی کنم. 🙂 این اولین باری نبود که چنین تصمیمی می‌گرفتم. پیش از این تصمیم هم چند باری تصمیمی گرفته بودم که ایده‌های‌م را در عمل اجرا کنم؛ اما تقریبا جز گزاره‌ها هیچ کدام به نتیجه‌ی خاصی نرسیده بودند. بارها فکر کردم چرا؟ من متوجه شدم که دو مشکل اصلی‌ دارم:

۱- تمام نکردن کارهایی که شروع می‌کنم.

۲- شروع نکردن کارهایی که باید آغازشان کرد.

اما چرا؟ دلایل مختلفی برای این موضوع وجود داشته که موضوع یادداشت این هفته مهم‌‌ترینِ آن‌ها است و هفته‌های بعد به دیگر دلایل مهمی می‌رسیم که من کشف‌شان کرده‌ام.

دست کم از سال ۹۰ برای اجرای برخی ایده‌های‌ام در فضای مجازی در قالب کسب‌وکار شروع به تلاش کرده‌ام. اما یک نکته همیشه در کارهایی که شروع کردم برای‌م جزو اصول بدیهی محسوب می‌شد: من ایده‌پرداز خوبی هستم؛ اما مجری خوبی نیستم. به‌جای آن، برند شخصی و شبکه‌ی ارتباطی خوبی از افراد متخصص ـ به‌ویژه در حوزه‌ی فنی ـ دارم که می‌توانم از این روابط برای اجرای ایده‌های‌م و راه‌ انداختن کسب‌وکارم استفاده کنم. چشم‌انداز مسیر همیشه بسیار مثبت به‌نظر می‌رسید؛ اما حالا بعد از مدت‌ها تلاش به‌صراحت اعتراف می‌کنم هیچ یک از چیزهایی که من فکر می‌کردم، در عمل کار نکردند. اما از آن مهم‌تر نکته‌ی دیگری بود که بعدها متوجه شده بودم تا این‌که …

روزی خدمت دوست بزرگوارم آقای مدیرعامل بودم و با هیجان بسیار برای ایشان تعریف کردم که: “یک ایده‌ی بسیار جذاب دارم. یک روش نوآورانه‌ی آموزشی که می‌ترکاند!” بعد برای آقای مدیرعامل توضیح دادم که این ایده دقیقا چیست و چرا و چطور کار می‌کند. آقای مدیرعامل از من پرسید: “عالیه؛ خوب چطوری می‌خواهی اجرای‌ش کنی؟” گفتم: “قرار شده با تیم فنی شرکت یکی از دوستان‌م این کار را انجام بدیم. خیلی خوبه این روش، چون هزینه‌ای برای من نداره عملا و من روی ایده‌پردازی‌م متمرکز می‌شم.” آقای مدیرعامل گفت: “من تجربه‌‌ام نشون می‌ده که باید خودت بری وسط گود برای اجرا کردن‌ش. اگر این ایده خیلی خوبه و به اون اعتقاد داری، چرا نمی‌خواهی روی این ایده سرمایه‌گذاری کنی؟ فکر می‌کنی اون شرکت با این توضیحاتی که برای من دادی این پروژه را در اولویت کارهای خودش قرار می‌ده؟” هاج و واج آقای مدیرعامل را نگاه کردم. ضربه‌ی شدیدی به “چینی نازک” باورهای من درباره‌ی چگونگی راه انداختن کسب‌وکار مبتنی بر یک ایده‌‌ی نوآورانه وارد شده بود. اما آقای مدیرعامل جمله‌ی کوبنده‌ی دیگری را هم آماده کرده بود: “ایده‌ات را اول به خودت بفروش و حاضر باش روی اون وقت و سرمایه صرف کنی، بعد به‌سراغ دیگران برو!”

چند روزی تمام‌ وقت‌م را به حرف‌های آقای مدیرعامل فکر می‌کردم، به‌ویژه جمله‌ی آخر که دوباره من را متوجه یک پیش‌فرض اشتباه در تفکرم کرده بود: “برج عاج‌نشین بودن.” من برای اجرای کوچک‌ترین ایده‌ام همیشه دنبال دیگری بودم که آن را اجرا کند و از آن‌جایی که خیلی وقت‌ها فرد به اهمیت و ماهیت ایده آگاهی چندانی نداشت، عملا هیچ اتفاقی نمی‌افتاد. اما آخر چرا؟

تا اواخر سال ۱۳۹۰ که در محل کار اول‌م کار می‌کردم، خودم را یک مشاور متعهد تمام‌وقت به آن شرکت می‌دانستم. تمام ایده‌های‌م را در سبد شرکت محل کارم می‌چیدم و هیچ کدام‌شان هم به‌دلایل مختلف به نتیجه نمی‌رسید! سال ۱۳۹۱ را که در محل کار جدیدم شروع کردم، کم‌کم فرصت کار کردن به‌صورت مستقل و خارج از کار شرکتی هم برای من فراهم شد. در فاصله‌‌ی بهار ۱۳۹۱ تا زمستان ۱۳۹۲ بیش از ده پروژه‌ی مستقل مشاوره را به‌سرانجام رساندم که اگر چه اغلب آن‌ها بسیار کوچک بودند و درآمد چندان بالایی هم برای من نداشتند؛ اما تجاربی بسیار گران‌بها برای من به‌همراه داشتند. مهم‌ترین تجربه هم به‌سادگی این بود که: “می‌شود و می‌توانم برای دیگران هم کار نکنم!” تجربه‌ی مذاکره برای گرفتن پروژه‌های مشاوره‌ی مختلف، تجربه‌ی مدیریت پروژه و تعامل با مشتری به من نشان داد که خودم هم می‌توانم یک کار را از ابتدا شروع کنم و به‌پایان برسانم (در محل کار قبلی من همیشه یک کارشناس عالی بودم نه یک مدیر خوب!)

اما هنوز یک جای کار می‌لنگید. من به ایده‌ام اعتقاد داشتم و توان اجرای آن (جز در مورد مسائل فنی مثل طراحی وب و اپلیکیشن) را در خود می‌دیدم؛ اما هم‌چنان حاضر نبودم روی ایده‌ام وقت و سرمایه‌ام را بگذارم. هنوز به قول آقای مدیرعامل نتوانسته‌ بودم ایده‌ام را به خودم بفروشم. چرا؟ هفته‌ی بعد برای‌تان خواهم نوشت.

پ.ن. برای مطالعه‌ی تمامی قسمت‌های این مجموعه یادداشت‌ها به این‌جا مراجعه کنید.

دوست داشتم!
۱۴

روش‌های محاسبه‌ی قیمت پروژه‌های مشاوره‌ی مدیریت

یکی از مشکلات اساسی در پروژه‌های مشاوره به‌دلیل ماهیت نسبتا غیرملموس آن‌ها، روش محاسبه‌ی هزینه‌ی این پروژه‌ها است. دستاورد پروژه‌های مشاوره‌ی مدیریت، عموما از نوع نرم‌افزاری و فکرافزاری است و در نتیجه، نمی‌توان از روش‌های معمول محاسبه‌ی قیمت تمام شده برای برآورد هزینه‌ی آن‌ها استفاده کرد. هم‌چنین لازم است ارزش بالای دانش تخصصی که مشاور در طول دوره‌ی فعالیت خود به‌دست آورده و آن را در قالب فعالیت‌های پروژه به کارفرما منتقل می‌کند نیز باید به‌نوعی در محاسبه‌ی هزینه‌ی پروژه در نظر گرفته شود. در این بخش به‌صورت مختصر به روش‌های محاسبه‌ی قیمت پروژه‌های مشاوره اشاره می‌شود. گفتنی است که برخی از این روش‌ها در حال حاضر در ایران معمول‌اند و برخی از آن‌ها نیز نسبتا جدیدند و استفاده از ‌آن‌ها به مشاورین و کارفرمایان پیشنهاد می‌شود.

به‌صورت کلی ساختار هزینه‌ای خدمات مشاور در حالت کلی می‌تواند به یکی از اشکال زیر باشد:

  • دریافت هزینه براساس کارکرد ساعتی یا مبتنی بر زمان: این روش پرکاربردترین شکل محاسبه‌ی هزینه‌های مشاوره است. در این حالت هزینه‌ی کلی خدمات عبارت است از حاصل‌ضرب دستمزد ساعتی / زمانی (مثلا روزانه یا ماهانه‌ی) نیروی انسانی درگیر در پروژه در تعداد ساعات / میزان زمان برآورد شده برای انجام پروژه. به‌علاوه‌ی هزینه‌های سربار مشاور (مثل هزینه‌ها‌ی بیمه و مالیات، رفت و آمد و …)؛
  • دریافت هزینه‌ی ثابت: در این روش یک مبلغ کلی برای ارایه‌ی خدمات مشاوره و فارغ از میزان ساعات صرف شده برای انجام پروژه در نظر گرفته می‌شود.
  • دریافت سرجمع هزینه‌ها: این روش ترکیب دو روش هزینه براساس زمان و هزینه‌ی ثابت است. در این حالت مشتری براساس کارکرد زمانی هزینه‌ها را پرداخت می‌کند؛ اما کل هزینه‌ها نمی‌تواند از یک مبلغ کلی بالاتر رود. این روش برای اعتمادسازی نزد مشتریان و هم‌چنین صرفه‌جویی در هزینه‌های مشتری به‌کار می‌رود.
  • دریافت هزینه‌ها به‌صورت مشروط: در این روش مشاور هزینه‌ی خدمات مشاوره را در صورت موفق بودن پروژه یا ارایه‌ی نتایج مورد انتظار از مشتری دریافت می‌کند. این روش در مشاوره‌ی تأمین سرمایه‌ به‌کار می‌رود.
  • هزینه‌ی نگهداشت مشاور: در این روش مشتری یک هزینه‌ی کلی را برای آماده نگه‌ داشتن مشاور برای ارایه‌ی خدمات پرداخت می‌کند. این هزینه بدون توجه به استفاده‌ یا عدم استفاده‌ی مشتری از خدمات پرداخت می‌شود. این روش زمانی به‌کار می‌رود که مشاور بخواهد گروهی از خدمات را براساس هزینه‌ی ثابت در یک دوره‌ی زمانی مشخص به مشتری ارایه کند.
  • دریافت سهام: در این روش مشاور در ازای ارایه‌ی خدمات مشاور در کسب و کار مشتری شریک می‌شود. این روش عموما در ارایه‌ی مشاوره به بنگاه‌های تازه تأسیس یا در حال سقوط به‌کار می‌رود و باعث ایجاد روابط درازمدت میان دو بنگاه می‌شود.
  • پرداخت با تأخیر: وقتی مشتری نقدینگی لازم را برای پرداخت هزینه‌های پروژه نداشته باشد از این روش استفاده می‌شود. در این روش پس از یک دوره‌ی زمانی مشخص مشتری باید هزینه‌ها را به‌علاوه‌ی سود آن‌ها (براساس نرخ بهره‌ی بازار در زمان مذاکره یا نرخ بهره‌ی روز بانکی) پرداخت نماید.
  • هزینه‌ی وفاداری: این روش وقتی استفاده می‌شود که مشاور گروهی از خدمات مشخص‌نشده از قبل را در طی یک دوره‌ی زمانی به مشتری ارایه می‌کند. در این روش به‌عنوان مثال یک تا سه درصد از فروش خالص در یک بازه‌ی زمانی سه تا پنج ساله بنگاه مشتری به مشاور پرداخت می‌شود.

در هر حال نقش تجربه و بهینه‌کاوی و مهم‌تر از آن استراتژی مشاور برای همکاری با کارفرما را نباید هرگز فراموش کرد. قیمت انجام پروژه خروجی نظر کارشناسی مشاور است و نه لزوما نتیجه‌ی فرمول‌های محاسباتی. در مورد استراتژی‌های قیمت‌دهی مشاوران مدیریت در آینده‌ی نزدیک خواهم نوشت.

پ.ن. اگر کمی دقت کنید می‌بینید که عموم مشاوران و آزادکاران (فریلنسرها) هم می‌توانند از این روش‌ها برای محاسبه‌ی قیمت پروژه‌های خود استفاده کنند.

دوست داشتم!
۹
خروج از نسخه موبایل