من و کوله‌پشتی‌ام

آیدا در این پست درباره این نوشته که اگر خدای نکرده زلزله بیاید و بخواهد از بین کل وسایل‌اش چند تا را انتخاب کند و بریزد توی کوله‌پشتی کوچک همراه‌‌اش چه چیزهایی را انتخاب می‌کند. من پیشنهاد کردم که این موضوع یک بازی وبلاگی شود. حالا خودم شروع می‌کنم به این امید که بقیه ادامه دهند!

خوب اگر یک روز قرار باشد از بین وسایل‌ام چند تایی را انتخاب کنم چه می‌کنم؟ فکر کنم اول از همه قرآن جیبی و حافظ و گلستان سعدی‌ام را بردارم. بعدش می‌روم سراغ دفترچه‌های یادداشت‌‌ام که هر چیزی را که جالب باشد یا ایده‌هایی که به نظرم می‌رسد را در آن‌ها می‌نویسم و حالا چند جلدی شده‌اند! موسیقی هم که حتما در آن شرایط لازم است؛ پس ام پی تری پلیرم را هم بر می‌دارم تا با موسیقی‌های استاد شجریان از داخلی‌ها و یانی از خارجی‌ها آرام شوم. بعد آلبوم عکس کوچک‌ام را گوشه‌ای می‌گذارم تا همیشه از یاد روزهای خوش دور و نزدیک انرژی بگیرم. نمی‌دانم امکان برداشتن لپ‌تاپ‌ام را هم دارم یا نه؛ ولی خوب اگر باشد که عالی است!

خوب همین‌ها دیگر برای من کافی است. حالا تمام آن‌چه در زندگی‌ام مهم است توی کوله‌پشتی‌ام هست!

از دوستان وبلاگ‌نویسی که این‌جا را می‌خوانند خواهش می‌کنم که این بازی را ادامه دهند. مثلا سماع، شیث، در جستجوی معنا، امین، علی‌رضای پرنده پرواز، علی رضای آن یار خواهد آمد، احسان، امیر، آزاده و هر کسی که تمایل داشته باشد.

پی‌نوشت ۱ ـ از همه دوستان عزیزی که حضورا و مجازا تولد این‌جانب را تبریک گفتند، تشکر می‌کنم. ایشالا در تولدهای‌تان جبران می‌کنم!

پی‌نوشت ۲ ـ خانم اکبری به‌عنوان اولین نفر در مورد کوله‌پشتی‌شان نوشته‌اند. از این‌جا بخوانید.

پی‌نوشت ۳ـ نوشته امین عزیز را در این مورد از این‌جا بخوانید.

دوست داشتم!
۰

نویسنده: علی نعمتی شهاب

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!

4 دیدگاه برای “من و کوله‌پشتی‌ام”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خروج از نسخه موبایل