از مشیری (۱)

زندگی ذره ذره می‌کاهد / خشک و پژمرده می‌کند چون برگ

مرگ ناگاه می‌برد چون باد / زندگی کرده دشمنی یا مرگ!؟

فریدون مشیری از آن شاعرانی است که خواندن شعرهای‌اش همیشه مرا از لذتی سرشار، سرمست می‌کند. چه بسیار وقت‌های دلتنگی که با خواندن قطعه شعری از او امید به دلم برگشته و چه بسیار لحظاتی که خواندن عاشقانه‌های‌اش مرا به دنیای دل‌انگیز عشق کشانده است. خیلی از کتاب‌های فریدون مشیری را خوانده‌ام و خوشحال‌ام که هنوز خیلی‌های دیگر را نخوانده‌ام.

این پست سرآغازی بر یادداشت کردن مستمر شعرهایی از فریدون مشیری و سایر شعرای مورد علاقه‌ام تا شما را هم در لذت خودم شریک کنم.

دوست داشتم!
۰

نویسنده: علی نعمتی شهاب

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خروج از نسخه موبایل