“ما ایرانیها اینقدر در فضای رانتی زندگی کردهایم که یادمان رفته چطور باید اقتصادی فکر کرد!”
دسته: اقتصاد
دکتر طبیبیان (۱)
یادم هست وقتی به دوست عزیزم علی سرزعیم گفتم که قرار است با دکتر طبیبیان یک درس اقتصاد خرد بگذرانم به من گفت که در کلاس ایشان، پیش از درس اقتصاد باید شیوه فکر کردن و استدلال کردن را یاد گرفت. الان که چهار جلسه از کلاس گذشته کاملا منظور آقای سرزعیم را متوجه شدهام.
آقای دکتر از همان اول به ما گفتند که میخواهم شیوه ساختن یک تئوری و استفاده از آن برای استدلال کردن را به شما یاد بدهم. تا اینجا دکتر به ما یاد دادهاند که چگونه تئوری تولید را از بنیادهای ریاضیاش بسازیم و چگونه از مبانی تئوریک برای تحلیل مسائل دنیای واقعی بهره بگیریم. نکته جالباش اینجا است که در همین چند جلسه من فهمیدهام خیلی از مسائل واقعی اقتصاد را که قبلا فکر میکردهام جزو مسائل اقتصاد کلان هستند را به راحتی میشود با تئوریهای اقتصاد خرد توضیح داد و حل کرد. مثلا اینکه چرا کالاها در ایران و در آستانه عید و سال جدید گران میشوند ولی در خارج از کشور مثلا در شب کریسمس و بهویژه در ایام عید شکرگذاری قیمتها کاهش مییابند؟ این مسئله را میشود این طور توجیه کرد که:
۱. در کشورهای توسعه یافته ورود به بازار و تولید محصول بسیار راحتتر است و موانع زیادی وجود ندارد. وقتی تقاضا نزدیک مناسبتها افزایش می یابد انگیزه تولیدکنندگان و در نتیجه تولید و عرضه هم سریعا بالا میرود. نتیجه طبیعی این اتفاق هم پایین آمدن قیمتها است.
۲. در ایران دولت دو روز پیش اعلام کرد قیمت ۲۰۰۰ قلم کالا را در عید کنترل میکند. نتیجه چیست؟ با ثابت ماندن یا کاهش قیمتها این پیام به تولیدکنندگان داده میشود که تولید را افزایش ندهید! خوب نتیجه طبیعی این یکی هم کاهش عرضه و افزایش قیمتها است.
دکتر بعد از توضیح دادن این مسئله یک جمله طلایی هم در مورد یکی از کلیشههای معروف اقتصاد ایران گفتند و آن هم اینکه: نگوئید تئوریهای اقتصاد در ایران کار نمیکنند. اتفاقا تئوریهای اقتصاد در ایران کار میکنند، ولی چون ما بلد نیستیم از آنها استفاده کنیم علیه ما کار میکنند!
باز هم از کلاس عالی اقتصادمان خواهم نوشت.
این نظرسنجی را در مورد وضعیت کنونی و تغییرات ساعات فراغت و ساعات کار برادران و خواهران متعهد آمریکایی از دست ندهید. چند نکته واقعا جالباش برای من:
۱- بیشترین زمان فراغت آمریکاییها (تقریبا یک سوم زمان فراغت) به مطالعه میگذرد. جالبتر از آن نرخ تغییرات این شاخص در طول ۱۰ سال است که تقریبا ثابت است و کم و زیاد شدناش در حدود یکی دو درصد!
۲- هر آمریکایی به صورت متوسط ۵ ساعت در هفته بیشتر از من و شمایی که طبق قانون کار ۴۵ ساعت در هفته کار میکنیم، کار میکند و احتمالا غر هم نمیزند چقدر زیاد است خسته شدم!
بقیهاش را هم خودتان ببینید. جالب است.
دراکر (۲)
پیتر دراکر: عمر نظامهای اعتقادی بیشتر از عمر باورها است.
جایی میخواندم که خیلی اوقات یک اندیشه که برای سالها غیر قابل قبول بوده، کنار گذاشته شده و حتی کسی از آن خبر نداشته به یک باره در قالب دیگری ظاهر میشود و مورد قبول عمومی قرار میگیرد. در واقع تناسخ اندیشهها درست است و وجود دارد. این جمله دراکر به شکلی بسیار مختصر این نکته را بیان میکند. باور چیزی است که برای انسان شناخته شده و منشأ عمل است. با کمی فکر به درستی این جمله پی میبریم. مثال روشناش را در مکاتب اقتصادی میبینیم. در حالی که در یک دوره حدودا ۵۰ ساله بعد از بحران ۱۹۳۰ تفکرات جان مینارد کینز و مکتبش به شدت در سطح جهان پرطرفدار بود، امروز کمتر کسی است که از دخالت دولت در اقتصاد دفاع کند. اما هنوز مکتب ”کینزی” هنوز زنده است و نفس میکشد و طرفداران کمی هم ندارد. این روزها با پدید آمدن بحران مالی جهان دوباره داریم میبینیم که افکار کینز در حال زنده شدن هستند و دولت باراک اوباما هم برخلاف تبلیغات انتخاباتیاش در حال افزایش دخالت دولت در اقتصاد است. در داخل کشور خودمان هم که برادران اقتصاددان نهادگرا سالها است دارند همین حرفها را میزنند.
پول سوزنی!
قبل از انقلاب صنعتی تولید سوزن آن چنان هزینهبر بود که پول زیاد را اصطلاحا «پول سوزنی» میگفتند؛ یعنی سوزن نماد کالاهای لوکس و گران بود!
نکته جالبی بود که در این کتاب خواندم.
