ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)
- لینکهای هفته (۶۳۴) - ۲۳ اسفند ۱۴۰۲
- لینکهای هفته (۶۳۳) - ۲۳ بهمن ۱۴۰۲
- لینکهای هفته (۶۳۲) - ۲۰ دی ۱۴۰۲
… با سرسختی مقاومت میکرد. عاشق سرنوشت خود بود و در سیر خود به سوی تباهی شرف و زیبایی میدید.
لطفا حرف مرا بد تعبیر نکنید. گفتم عاشق سرنوشت خود بود، نه عاشق خود. اینها دو چیز بسیار متفاوتاند. زندگیاش هویت جداگانهای یافته و به تعقیب هدفهای خود پرداخته بود، که از اهداف میرک [خودش!] جدا بود. وقتی میگویم زندگیاش به سرنوشتاش بدل شده بود، مقصودم همین است.
سرنوشت بر آن نبود که حتی انگشتی برای کمک به میرک بلند کند (برای شادی، ایمنی، روحیهی خوش یا سلامت او.) حال آنکه میرک آماده بود هر کاری برای سرنوشت خود بکند (برای جلال، وضوح، زیبایی، بهنجاری و اهمیت آن.)خود را مسئول سرنوشت خود میدانست؛ اما سرنوشت مسئولیتی نسبت به او حس نمیکرد …
(از: کلاه کلمنتیس؛ میلان کوندرا؛ ترجمه: احمد میرعلایی؛ نشر باغ نو؛ صص ۸۵-۸۴)