درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۱۰۵)

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

“علت اینکه همیشه در گلزنی موفق هستی چیست؟

ـ من همیشه بحث حرفه‌ای بودن را رعایت کرده‌ام. آدم وقتی وارد یک حرفه‌ی درآمدزا می‌شود باید خیلی چیزها را رعایت کند تا بتواند در آن حرفه به کارش ادامه دهد. من هم از خیلی چیزهایی که دوست دارم می‌گذرم تا بتوان سالم زندگی کنم و سرحال باشم. چرا که آدم سرحال می‌تواند درست تصمیم بگیرد و درست فکر کند و بازی کند.” (رضا عنایتی؛ این‌جا)

رضا عنایتی ـ برترین گل‌زن تاریخ لیگ‌های فوتبال ایران‌ ـ در حرف‌های‌اش به یک نکته‌ی پنهان هم اشاره می‌کند که یکی از رازهای موفقیت اصلی حرفه‌ای‌هاست: انجام کارهایی که باعث ایجاد ثبات در عملکرد می‌شود. این کار برای یک فوتبالیست همین‌هایی است که عنایتی گفته؛ چون فوتبالیست باید بدن و ذهنی آماده داشته باشد.

حالا به این فکر کنید که یک “حرفه‌ای” در شغل شما چطور می‌تواند عملکردش را ثابت نگه دارد؟

دوست داشتم!
۱

حرفه‌ای‌ها (۱۲): اصغر فرهادی

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

ـ برای من فیلم‌سازی و نویسندگی مثل رانندگی کردن است. شما برای این‌که رانندگی کنید، باید حتما قوانین را بدانید. مثلا باید بدانید که در سربالایی با چه دنده ای حرکت کنید. ولی وقتی دارید با خانواده به سفر می روید و در ماشین نشسته اید، دیگر به آن قواعد فکر نمی‌کنید و دست خودتان ناخودآگاه آن‌ها را انجام می‌دهد. این قوانین تا قبل از نوشتن به درد می‌خورند. من وقتی شروع به نوشتن می‌کنم، سعی می‌کنم بهشان فکر نکنم. در حالی که آن‌ها مثل یک فیلتر در ذهن من وجود دارند. شاید لحظه‌ای که سکانسی را که نوشته‌ام پاره می‌کنم، آگاه نباشم که دلیل‌اش زیر پا گذاشتن یک قانون است. ولی اگر بعد به‌اش فکر کنم، می‌فهمم که این به خاطر مغایرت با یک قانون بوده.

ـ [نوشتن فیلم‌نامه] اگر دست خودم باشد و تعهدی نداشته باشم خیلی طول می‌کشد. احتمالا آنقدر که مثلا خودم دیگر از صرافت ساخت فیلم می‌افتم. برای این‌که این اتفاق نیفتد، قبل از آماده شدن فیلمنامه به کسی که قرار است با هم کار کنیم مثلا تهیه کننده، قول یک تاریخ را می‌دهم. و این مجبورم می‌کند که شروع به نوشتن فیلمنامه کنم. اگر این قول را ندهم، نوشتن‌ام طول می‌کشد. نوشتن این کار آخرم حداقل یک سال طول کشید. و برای «جدایی» فکر می‌کنم ۶-۵ ماه.

ـ من به اینکه قرار است در آینده به چه نقطه ای برسم اصلا فکر نکردم و نمی دانم آن نقطه کجاست. فیلم ساختن برایم پلکان نیست. من یک زندگی دارم و چیزی که برایم خیلی لذت‌بخش است، بودن سر صحنه‌ی فیلمبرداری است. رؤیایی که دارم این است که زمان بیشتری از باقیمانده‌ی  زندگی‌ام را سر صحنه‌ی فیلم‌برداری باشم. ولی از الآن نمی‌دانم که در آینده چه فیلمی را اگر بسازم خیلی خوشحال خواهم بود.

منبع

دوست داشتم!
۶

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۶۵): در ستایش ژاوی یا ۵ قابلیت کلیدی برای موفقیت

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

اگر خواننده‌ی پست‌های فوتبالی گزاره‌ها بوده‌اید از میزان علاقه‌ی من به ژاوی هرناندز ـ هافبک میانی باشگاه بارسلونا و تیم ملی اسپانیا ـ باخبرید. ژاوی هنرمندی تکرارنشدنی است؛ ره‌بر ارکستر موزون و زیبای توتال فوتبال بارسا. بازی بارسا بدون ژاوی چیزی کم دارد؛ حتا اگر لیوی مسی نازنین ۵ تا ۵ تا گل بزند و اینیستا با دریبل‌های جادویی‌ش چشم‌های‌مان را بنوازد. به قول پپ: “ژاوی تاکتیک خالص است!”

اما این ژاوی دوست‌داشتنی چه دارد که او را از بقیه این‌قدر متمایز می‌کند؟ کارلو گارگانیزه نویسنده‌ی سایت گل اینترنشال این‌جا به ۵ ویژگی کلیدی ژاوی اشاره کرده که به‌نظرم همه‌ی ما می‌توانیم آن‌ها را از ژاوی یاد بگیریم و برای موفقیت‌ حرفه‌ای‌مان به‌کار ببریم. این ۵ ویژگی با تفسیر من (!) این‌ها هستند:

۱- چشم‌انداز و آگاهی: ژاوی در هر لحظه برآورد دقیقی از محلی که هست دارد. هم‌واره می‌داند کجاست، کجا باید باشد و به‌کجا باید برسد. همیشه در همان‌جایی هست که باید. می‌داند باید از این‌ نقطه به کدام نقطه‌ی زمین برود. شما چطور؟ می‌دانید کجایید و قرار است به کجا بروید؟

۲- تخصص: تخصص ژاوی پاس دادن است. این را همه می‌دانند و خودش به‌تر از همه. فرقی نمی‌کند: پاس بلند، متوسط و کوتاه. هر جور پاسی را که لازم باشد به‌ به‌ترین شکل ارسال می‌کند. تخصص شما چیست؟

۳- درک درست از وضعیت دیگران: هیچ آدمی در یک تیم یا سازمان، تنها نیست. به‌همین دلیل ژاوی فقط حواس‌ش به خودش نیست. او حواس‌ش هست که دیگران الان کجا هستند. چند لحظه بعد هم که جای‌شان تغییر کرد، دقیقن می‌داند چه کسی کجاست! دقت کنید که با بازی شدیدا پویای بارسا که در آن هم‌واره بازی‌کنان در حال عوض کردن جای‌شان هستند، این کار ژاوی چقدر بی‌نظیر است. شما چطور؟ از همکاران‌تان باخبرید؟ می‌دانید چه کار می‌کنند؟ خبر دارید چه کیفیت و مهارت‌هایی دارند؟

۴- مرد بازی‌های بزرگ: ژاوی همیشه وقتی چالش‌های بزرگ و سخت پیش می‌آیند، از راه می‌رسد و نتیجه را به‌کلی تغییر می‌دهد. خیلی وقت‌ها تفاوت بارسا با رقیبان‌ش نه داشتن لیو مسی، که داشتن ژاوی است. آیا واقعن در گروه یا سازمان‌تان تأثیرگذار هستید؟

۵- بازی‌گر تیمی: ژاوی مهارت کار تیمی را هم بلد است. ژاوی همیشه جایی هست که بازی‌کن هم‌تیمی‌ش توپ را به او پاس بدهد. ژاوی در زمین درست در همان لحظه‌ای که باید و به‌همان کسی که باید پاس می‌دهد. این‌ پست قبلی‌م را بخوانید تا بفهمید بازی‌گر تیمی یعنی چه!

(عکس استاد از این‌جا)

دوست داشتم!
۵

لطفا رفتار حرفه‌ای داشته باشید

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

هفته‌ی پیش با دوستی از هم‌کاران درد‌دل می‌کردیم. برای من جالب بود که چقدر درددل‌های‌مان شبیه هم بود. این دوست عزیز با وجود این‌که درس مدیریت نخوانده، نکات رفتاری جالبی را در مورد برخی از افراد برای‌ام تعریف کرد. در صحبت‌های‌مان دیدم چقدر با هم، هم‌دلیم و انگار من در نقد برخی رفتارها در محیط کار تنها نیستم.

خیلی وقت‌ها دیده‌ام که آدم‌ها از عدم پیش‌رفت شغلی‌ در کارراهه‌شان ناراضی‌اند. تا به‌حال به این فکر کرده‌اید که شاید یکی از دلایل‌اش رفتارهای‌تان باشد؟ من که حداقل دو مورد را یادم می‌آید:

۱- یادم هست زمانی که تازه سر کار آمده بودم، به‌دلیل سن کم‌ام آدم بسیار شلوغی بودم. آن زمان از چند تذکر مدیرم (که یک بار هم با جریمه‌ی مالی همراه بود)، ناراحت شدم؛ اما حالا از ایشان ممنون‌ام که من را متوجه اشتباهات‌ام کردند. تغییر رفتارم در آن مقطع روی پیش‌رفت من در شرکت محل کارم بسیار مؤثر بود.

۲- زمانی در یک مؤسسه‌ی حقوقی تازه‌تأسیس کار می‌کردم. تجربه‌ای کوتاه‌مدت؛ اما بسیار بسیار مفید. آن‌جا مدیر بسیار کهنه‌کاری داشتم که سال‌ها در خارج از کشور کار کرده بود. آن آقای مدیر ـ که مدت‌هاست از او خبری ندارم ـ برای من باز هم کم‌سن و سال و زودرنج، مثل یک پدر مهربان بود که اشتباهات رفتاری‌ام را تذکر می‌داد و شکل درست‌‌شان را هم یادم می‌داد. آن‌جا بود که متوجه شدم چه نکات پیش‌پاافتاده‌ای ممکن است چه مشکلات بزرگی را به‌وجود بیاورند.

حالا بعد از ۵ سال کار کردن و تجربه‌ی کار در ۵ محیط مختلف در بخش خصوصی (که البته برخی از آن‌ها به‌صورت مقطعی و کوتاه‌مدت بوده)، به‌پایان رساندن دوره‌ی حرفه‌ای مدیریت MBA، همکاری و دوستی آن‌لاین و آف‌لاین با تعداد زیادی آدم واقعا حرفه‌ای و البته مطالعات شخصی و وبلاگ‌نویسی در حوزه‌ی رفتار حرفه‌ای، فکر می‌کنم تا حدود زیادی الفبای این رفتار را یاد گرفته‌ام.

بنابر شغل‌ام که مشاوره‌ی مدیریت است، با محیط‌های حرفه‌ای زیادی سر و کار داشته‌ام و آدم‌های بسیار حرفه‌ای را در این مسیر چند ساله دیده‌ام. شاید این به علاقه‌ی شخصی‌ام باز می‌گشته که همیشه دنبال این بوده‌ام که کشف کنم این آدم‌های حرفه‌ای چه رفتارهای درستی دارند. وقتی رفتارهای آن‌ها را با خودم مقایسه می‌کنم، نقایص رفتاری خودم را کشف می‌کنم و سعی می‌کنم برطرف‌شان کنم.

قبلا چند باری نوشته‌ام که انگیزه‌ی اصلی راه‌اندازی گزاره‌ها، یاد گرفتن و یاد دادن رفتارهای حرفه‌ای بود. نمی‌خواستم صرف غر بزنم و فکر می‌کردم (و هنوز هم معتقدم)، به‌ترین راه مقابله با رفتارهای نادرست، یاد دادن رفتارهای درست است؛ البته به این شرط که طرف مقابل هم بخواهد یاد بگیرد! جدیدا البته یک نتیجه‌ی دیگر هم گرفته‌ام که هر از چند گاهی غر زدن (!) هم می‌تواند بهانه‌ای باشد برای یادآوری برخی نکات اساسی که معمولا بدیهی فرض می‌شوند؛ اما به همین دلیل معمولا هم نادیده گرفته می‌شوند.

بنابراین بد ندیدم من‌باب غر زدن (!) چند نکته را در این رابطه یادآوری کنم:

۱- رفتار جوانانه با رفتار کودکانه فرق دارند. بزرگ شدن و مثل آدم‌ بزرگ‌ها رفتار کردن نه یک انتخاب که یک اجبار است.

۲- حرفه‌ای بودن یعنی جلب نظر و علاقه‌ی دیگران برای دانش و توانایی حرفه‌ای و شخصیت و رفتار احترام‌آمیز شما؛ نه جلب توجه با رفتارهایی که در به‌ترین حالت می‌شود اسم‌شان را “جلف” گذاشت. داشتن شخصیت حرفه‌ای با این رفتارها اصلا سنخیتی ندارد. خوش‌مزه‌گی و بامزه‌گی شاید به درد چند دقیقه جلب توجه دیگران بخورد؛ اما در بلندمدت به ضررتان است.

۳- پذیرش / تأیید ظاهری این رفتارهای شما توسط دیگران، به‌معنی درست بودن آن‌ها نیست. در به‌ترین حالت فکر می‌کنند که رفتار شما برای‌ آن‌ها ضرری ندارد و در بدترین حالت هم ته دل‌شان دارند به شما می‌خندند که چطور دارید اعتبار حرفه‌ای‌تان را برای یک خنده و لذت چند دقیقه‌ای خرج می‌کنید. حالا گذشتم از این‌که طرف مقابل‌تان هم خودش حرفه‌ای نباشد.

۴- این‌که مدیر یا سرپرست‌تان به شما چیزی نمی‌گوید، به این معنی نیست که از رفتار شما راضی است. در به‌ترین حالت هنوز امیدوار است که شما به‌خودتان بیایید و در بدترین حالت هم از شما ناامید شده و به هم‌کاری مقعطی ـ و نه درازمدت ـ با شما می‌اندیشد. ضرر این دومی آن‌قدر زیاد است که ارزش داشته باشید کمی به بازنگری رفتارهای‌تان بیاندیشید.

۵- بعضی رفتارها بسته به نوع محیط کار می‌توانند نادرست باشند. برخی رفتارهایی که در یک محیط کارگری نادرست تلقی نمی‌شود؛ در محیط یک شرکت مشاوره‌ی مدیریت در هیچ حالتی پذیرفته شده نیست.

۶- رفتار دوستانه داشتن و حتا دوست بودن و حتا تر (!) صمیمیت، به‌معنی مجاز بودن انجام هر کاری در محیط سازمان نیست. در سازمان “هم‌کار بودن” اولویت اصلی در روابط آدم‌ها است؛ چه بخواهیم و چه نخواهیم. چه دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم. این واقعیتی تغییرناپذیر است. بنابراین با هم در محیط کار اول هم‌کار هستیم و بعد دوست. خارج محیط کار، به‌ترین دوستان هم هستیم.

۷- ارتباط با هم‌کاران تمرینی است برای روزهای آینده که شاید مسئولیت بزرگ‌تری را پذیرفتید. روزهایی که بیش‌تر از هم‌کاران‌تان با آدم‌های خارج سازمان ـ به‌ویژه مشتریان ـ سر و کار خواهید داشت. اگر در یک محیط کوچک و دوستانه رفتارهای درست و حرفه‌ای را تمرین نکرده باشید و اگر به رفتارهای درست عادت نکرده باشید، چطور می‌توانید در آن روز که کوچک‌ترین اشتباهی عواقب بسیار وخیمی را برای شما به‌دنبال خواهد داشت، درست عمل کنید؟‍

حالا چطور رفتار حرفه‌ای داشته باشیم؟ کتاب فوق‌العاده‌ی “آداب معاشرت در محیط کار به زبان آدمیزاد” را از دست ندهید. در مطالب مربوط به کار حرفه‌ای در گزاره‌ها هم در تلاش هستم تا در همین زمینه مطالبی را منتشر کنم. اما قبل‌ از این کار اول باید بپذیریم که حرفه‌ای نیستیم و بعد تصمیم بگیریم که حرفه‌ای شویم. این یک تغییر دشوار اما بی‌نهایت ضروری است.

دوست داشتم!
۲

۷ عادت افراد حرفه‌ای

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

قبلا پستی داشتم با این‌ عنوان که: حرفه‌ای بودن یعنی چه؟ در ادامه‌ی آن پست، در این پست ۷ عادت افراد حرفه‌ای را مرور می‌کنیم:

  1. کسب و به‌روزرسانی دانش تخصصی به صورت مداوم: انتظار می‌رود حرفه‌ای‌ها دانش و تخصص بالایی داشته باشند. آیا آن‌هایی که به‌روز هستند با آن‌هایی که به‌روز نیستند، برابرند!؟
  2. شرکت در دوره‌های آموزشی رسمی و غیررسمی: به‌روز رساندن خود تنها با کتاب و مقاله و کیس خواندن که حاصل نمی‌شود. خیلی وقت‌ها لازم است برای قرار گرفتن در جریان آخرین پیش‌رفت‌های مربوط به حوزه‌ی کاری‌تان در دوره‌های آموزشی مختلف رسمی و غیررسمی شرکت کنید. البته طبعا نباید منتظر سازمان‌تان باشید؛ خودتان دست به‌کار شوید!
  3. مسئولیت‌پذیری: حرفه‌ای‌ها قابل اعتماد هستند و سطوح بالایی از مسئولیت‌پذیری را در سازمان از خود نشان می‌دهند. حرفه‌ای‌ها آن‌قدر کیفیت کاری‌شان بالا است که عمل‌کرد ضعیف آن‌ها روی موفقیت کل سازمان ـ و نه فقط خود آن‌ها ـ تأثیرگذار است.
  4. داشتن حس مالکیت نسبت به کار: حرفه‌ای‌ها نسبت به کارشان احساس مالکیت و غرور می‌کنند. آن‌ها نه فقط برای رسیدن به استانداردهای سازمانی، بلکه برای دست‌یابی به استانداردهایی که غرورشان تعیین کرده کار می‌کنند. حرفه‌ای‌ها طوری کار می‌کنند که انگار دارند برای خودشان کار می‌کنند.
  5. شبکه‌سازی در خارج سازمان: حرفه‌ای‌ها می‌دانند که کار آن‌ها به درون سازمان منحصر نی‌شود. آن‌ها اهمیت روابط حرفه‌ای در خارج سازمان را درک می‌کنند.
  6. رعایت استانداردهای اخلاقی و درستی: حرفه‌ای‌ها در چارچوب استانداردهای اخلاقی حرکت می‌کنند. آن‌ها شمّ قوی برای تشخیص درستی از نادرستی دارند. درستی حرفه‌ای‌ها به آن‌ها اجازه می‌دهد مجموعه‌ای از ارزش‌ها را برای چگونه انجام دادن کارشان تعیین کنند. درستی آن‌ها باعث می‌شود مدیران و دیگران به حرفه‌ای‌ها اعتماد کنند. آن‌ها می‌گویند که چه کاری را انجام خواهند داد و همان را انجام خواهند داد.
  7. رعایت استانداردهای عمل‌کردی: حرفه‌ای‌ها از خودشان و دیگران انتظارات سطح بالایی دارند. آن‌ها مصمم‌اند تا حد امکان کارهای درست را به شکل درست انجام دهند. انجام دادن درست کار برای یک حرفه‌ای مهم‌تر از مجموع ساعاتی است که روی تایم شیت کاری او ثبت می‌شود. یک آدم واقعا حرفه‌ای از عمل‌کرد ضعیف ناراضی می‌شود. پول ممکن است مهم باشد؛ اما مهم‌ترین انگیزه‌ی پشت کارهای فوق‌العاده‌ی حرفه‌ای‌ها نیست!

منبع

پ.ن. خوش‌حال‌ام که حداقل روی کاغذ، این عادت‌ها را دارم! 🙂

دوست داشتم!
۰

درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۲۱)

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

سؤال: چه معیارهایی سبب پیشرفت مجید جلالی در حیطه مربیگری شده است؟

**مجید جلالی: سه شاخصه برای من اهمیت داشته و دارد که این شاخص ها عبارتند از: ۱- تحمل و حل ابهامات؛ ۲- تولیدات فنی؛ ۳- پشتکار و ممارست.” (این‌جا)

برای پیش‌رفت حرفه‌ای باید:

  1. صبر و شکیبایی داشته باشید و بر مشکلات غلبه کنید.
  2. خودتان را از نظر فنی و مهارتی هم‌واره به روز نگه‌دارید و توسعه دهید.
  3. پشتکار و ثبات داشته باشید.

این سه شاخص، به‌ویژه باید مورد توجه جوانان تازه‌کار قرار بگیرند.

دوست داشتم!
۰

حرفه‌ای بودن یعنی چه؟

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

یکی از دسته موضوعات اصلی این وبلاگ و البته موضوعات مورد علاقه‌ی من، کار حرفه‌ای است. این‌که شما هر جا که کار بکنید، به صورت عمومی و فارغ از ویژگی‌های محل کارتان نیازمند رعایت برخی اصول اولیه هستید تا بشود به‌عنوان یک آدم حرفه‌ای شما را شناخت. اما یک سؤال خوب این است که اصلا حرفه‌ای بودن یعنی چه؟ پاسخ این سؤال را خانم فیونا چرنیاوسکا در این مقاله‌ی خواندنی داده‌اند که خلاصه‌ی آن را با هم مرور می‌کنیم:

اغلب تعاریف، حرفه‌ای بودن را تنها به صورت تصدی یک شغل می‌نگرند:

  1. داشتن دانش تخصصی منحصر به فردی که توسط آموزش ایجاد شده است.
  2. فردی که مسئولیت ایجاد اطمینان نسبت به کاربرد دانش ـ و هر جا که لازم بود ـ اصول اخلاقی را برعهده دارد.

اما آیا این تعاریف کامل هستند؟ خیر. مهم‌ترین اشکال این تعاریف این است که در بسیاری از حوزه‌های کاری از جمله در مشاوره‌، حوزه‌های دانشی مشخصی که بتوان گفت فرد با فرا گرفتن آن‌ها، دیگر نیازی به یاد گرفتن چیز جدیدی ندارد، وجود ندارد. به‌ویژه این‌که خیلی از مشاغل، اصلا با تولید دانش و ایده‌های جدید سر و کار دارند. بنابراین باید تعریف جامع‌تری برای حرفه‌ای بودن یافت.

از نظر خانم فیونا حرفه‌ای بودن سه جنبه دارد:

اول ـ همان تعریف عام حرفه‌ای بودن به معنای تصدی یک شغل: مثلا تعریف ویکی‌پدیا را ببینید: یک حرفه‌، موقعیتی است که با آموزش‌های تخصصی (با هدف فراهم آوردن توانایی ارایه‌ی مشاوره و خدمات به دیگران در قبال دریافت یک دست‌مزد مشخص ـ و فارغ از دیگر منافع شغلی ـ)، به دست می‌آید.”

دوم ـ حرفه‌ای بودن به‌عنوان یک سبک (Style): دیکشنری بیزینس حرفه‌ای بودن را این‌گونه تعریف می‌کند: “مراقبت دقیق از خود برای داشتن رفتار متواضعانه و صادقانه و مسئولیت‌پذیری در قبال مشتریان و همکاران همراه با رعایت بالاترین سطوح انتظارات تجاری و قانونی.”

سوم ـ تعریف شخصی خانم فیونا: “حرفه‌ای بودن یعنی انجام به‌ترین کاری که می‌توانید، وقتی که علاقه‌ای به کارتان ندارید.” تمام مشکلات به جای خود؛ یک آدم حرفه‌ای همیشه به‌ترین و عالی‌ترین خروجی را تولید می‌کند.

پ.ن. تعریف سه از نظر من هم کامل‌ترین تعریف است!

دوست داشتم!
۱۱