زورقِ بی‌ساحل …

من می‌روم زکوی تو و دل نمی­‌رود
این زورقِ شکسته ز ساحل نمی­‌رود …

گر بی‌تو سوی کعبه رود کاروانِ ما
پیداست آن، ­‌که جز رهِ باطل نمی­‌رود

درجست‌و‌جوی روی تو هرگز نگاهِ من
بی‌کاروانِ اشک ز منزل نمی­‌رود …

استاد محمدرضا شفیعی کدکنی

دوست داشتم!
۸
ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)
علی نعمتی شهاب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *