۵ زمینه‌ی فکری مهم مشاوران در سال ۲۰۱۱

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

نیاز مشتریان به مشاوران همیشه روشن بوده است: ارایه‌ی ایده‌های جدیدی که براساس شواهد مستند و مرتبط، بینش جدیدی را در آن‌ها نسبت به کسب و کارشان پدید آورد. بنابراین سؤال مهم این است که به‌عنوان مشاور چگونه این کار را انجام بدهیم!؟ از سوی دیگر یک مشاور دارد در دنیایی کار می‌کند که وجود تغییر، تنها اصل ثابت آن است. بنابراین با تغییر شرایط بیرونی، موضوعات مهم برای سازمان‌ها و در نتیجه مشاوران هم تغییر می‌کنند.

بر همین اساس خانم فیونا چرنیاوسکا در این‌جا ۵ زمینه‌ی فکری مهم مشاوران در سال ۲۰۱۱ را که براساس مطالعات مؤسسه‌شان به دست آمده‌اند، نوشته‌اند که با هم آن‌ها را مرور می‌کنیم:

  1. با کار کم‌تر، بیش‌تر انجام دهید: اغلب مشاوران به یک ایده‌ی درجه دو می‌چسبند و همیشه هم بر آن تکیه دارند. اما یک ایده‌ی خوب شاید نگاه کردن به مسئله به‌عنوان یک کوه یخ باشد: اگر شما نمی‌بیندش دلیل نمی‌شود که وجود نداشته باشد!
  2. روی آدم‌ها تمرکز کنید: مشاوران تا به امروز روی سازمان‌ها تمرکز داشته‌اند. اما پدید آمدن ابزارهای نوین ارتباطی به‌ویژه رسانه‌های اجتماعی، امکان ارتباط با افراد را به‌خوبی فراهم کرده‌اند. بعضی وقت‌ها تمرکز روی گروه کوچکی از آدم‌ها نتایج بزرگ‌تری را به دنبال دارد!
  3. روی “چگونه” تمرکز کنید: مشاوران در گفتن این‌که چه چیزی و چرا باید تغییر کند، عالی هستند؛ اما اگر به آن‌ها بگویید: “خوب! قبول کردم؛ اما چطور؟” جوابی ندارند! این مشکل از آن‌جا پدید می‌آید که آن‌ها فکر می‌کنند اگر این چطور را به مشتری بگویند، دیگر نیازی به وجودشان نیست و باید در شرکت‌شان را تخته کنند. اما ام‌روز دیگر قانع کردن مشتریان برای تغییر کافی نیست؛ این‌که چگونه باید تغییر کرد خیلی مهم‌تر است.
  4. بیش‌تر فکر کردن خیلی مهم است: اغلب ما مشاوران فکر می‌کنیم کیفیت همان ویرایش اول گزارش ما از سر کارفرما هم زیادی است و از به‌ترین کارِ رقبا هم بالاتر! بنابراین اغلب خروجی‌های ما بدون فکر کردن کافی تولید می‌شوند و همین‌جا است که اگر طرف‌مان آدم باهوش و پخته‌ای باشد گیر می‌افتیم. پس لطفا امسال بیش‌تر فکر کنید!
  5. کارفرما را به جلو هل بدهید، دنبال خودتان نکشیدش: شما می‌خواهید مسئله‌ی کارفرما را حل کنید، نه مسئله‌ی خودتان را. پس چه به‌تر که به او کمک کنید خودش مسئله‌اش را حل کند؛ به جای این‌که شما حل‌اش کنید.

پس سؤال اصلی در آغاز یک سال جدید برای مشاوران این است: این کارهای ۵ گانه را چگونه انجام دهیم؟

دوست داشتم!
۰

یک برنامه‌ی دو مرحله‌ای برای تغییر دادن عادات بد

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

نویسنده: پیتر برگمان؛ ترجمه: علی نعمتی شهاب

در حالی که داشتم توسط تلفن همراه‌ام با کسی صحبت می‌کردم ـ یادم نمی‌آید که چه کسی بود و در چه موردی با هم صحبت می‌کردیم ـ سه فرزندم را از آپارتمان‌مان به سمت مینی‌ون خودم ـ که کنار خیابان پارک شده‌ بود ـ راه‌نمایی می‌کردم.

من تلفن را در دست راست‌ام گرفته بودم و چندین کیسه را در دست چپ‌ام و در همین حال سعی می‌کردم بچه‌ها را از پریدن وسط خیابان باز دارم. در حالی که دانیل پسر دو ساله‌ام به شلوارم آویزان شده بود، سوفیا و ایزابل ـ به ترتیب چهار ساله و هشت ساله ـ با دیدن ماشین در کنار خیابان شروع به دویدن به سمت آن کردند.

قبل از این‌که از پیاده‌رو خارج بشوند من فریاد کشیدم: “صبر کنید!” آن‌ها دقیقا سر موقع ایستادند و این کار باعث شد با ماشینی که داشت از خیابان رد می‌شد تصادف نکنند. این وضعیت باعث شد آدرنالین زیادی در خون من ترشح شود. حرف زدن‌ام را متوقف کردم. در واقع من باید قبل از پیش آمدن این اتفاق تلفن را قطع می‌کردم‌ ـ حالا این برای‌ام روشن بود ـ ؛ اما این کار را نکرده بودم. با خودم فکر می‌کردم که از وقوع چه فاجعه‌ای جلوگیری کرده‌ام.

این‌که چه چیزی باعث تغییر رفتار آدمی می‌شود، بسیار جذاب است.

من به مکالمه‌ام با تلفن ادامه دادم و در همین حال فرزندان‌ام را تا خودروی‌مان راهنمایی کردم. وقتی روی صندلی راننده نشستم، استارت زدم، دنده عقب گرفتم و چرخیدم تا عقب‌ام را ببینم، هنوز داشتم با تلفن صحبت می‌کردم. در حالی که ماشین را با سرعت کمی به عقب می‌بردم و سعی می‌کردم که این کار مکالمه‌ام را مختل نکند، به آرامی به بچه‌ها گفتم: «کمربندها را ببندید!»

در همین حال سیستم حس‌گر خودرو شروع به بوق زدن کرد که علامت آن بود که چیزی پشت سر من قرار دارد. از پنجره‌ی عقبی نگاهی به بیرون انداختم؛ اما چیزی ندیدم. بنابراین با توجه به عجله‌ام و در حالی که هنوز با تلفن صحبت می‌کردم و هم‌زمان به بچه‌ها اشاره می‌کردم کمربندهای‌شان را ببندند و به آرامی دنده عقب می‌رفتم، صدای بوق سیستم را نادیده گرفتم؛ حتی وقتی که بوق‌ها به شکل ممتد درآمدند.

ناگهان ماشین تکان شدیدی خورد و من صدای برخوردی را شنیدم. به ترمزها لعنتی فرستادم و بالاخره تلفن را قطع کردم. بعد از خودرو پیاده شدم و به عقب آن رفتم. آن‌جا دو موتور سیکلت له شده را دیدم!

من می‌توانستم وقتی در نمای عقبی که در صفحه GPS‌ام نمایش داده شده بود یا وقتی سیستم شروع به بوق زدن کرد آن‌ها را تشخیص دهم. اما حواس‌ام خیلی پرت شده بود.

چیزی که مرا خیلی ترساند این بود که ممکن بود کسی هم سوار این موتورسیکلت‌ها می‌بود. یا اصلا می‌شد به جای این موتورسیکلت‌ها بچه‌هایی در حال بازی کردن باشند. من قسر در رفتم. کسی صدمه ندید. اما من در عین شکرگزاری، به شدت آشفته بودم.

رانندگی در حال صحبت کردن با تلفن، معادل رانندگی در حال مستی است. اس‌ام‌اس زدن حتی از آن بدتر است: کسانی که در حال رانندگی اس‌ام‌اس می‌زنند، احتمال تصادف‌شان ۲۳ برابر است؛ چنان‌که اخیرا یک مطالعه نشان داده که رانندگانی که در حال رانندگی اس‌ام‌اس می‌زنند یا دریافت می‌کنند، در ۴٫۶ ثانیه از هر ۶ ثانیه اصلا جاده را نگاه نمی‌کنند.

این ثانیه‌های حواس‌پرتی ـ نگاهی کوتاهی انداختن به تلفن اغلب نامحسوس‌ترین لحظه بی‌توجهی است ـ تفاوت میان اجتناب از تصادف را با تصادف کردن ایجاد می‌کنند.

نکته جالب همین جا است: همه ما با این‌که این موضوع را می‌دانیم، باز هم کار خودمان را می‌کنیم!

ما همه کارهایی را که می‌دانیم در بلند مدت ما را از مسیرمان منحرف می‌کنند انحام می‌دهیم. مثلا تلاش برای ثابت کردن بر حق بودن‌مان وقتی این موضوع هیچ اهمیتی ندارد یا پاسخ‌گویی به یک ای‌میل در یک کنفرانس چند جانبه.

چرا این کارها را متوقف نمی‌کنیم؟ چه چیزی صحبت نکردن با تلفن همراه را در هنگام رانندگی یا کنار گذاشتن یک ادعا را قبل از آن‌که دیر شود، سخت می‌کند؟

جالب است که ما به دلیل ضعف تخیل‌مان فکر می‌کنیم می‌توانیم از این‌ کارها فرار کنیم! (و من خودم را هم در این میان مستثنا نمی‌کنم.)

مثلا فکر می‌کنیم: بقیه مردم وقتی با گوشی‌شان صحبت می‌کنند تصادف می‌کنند؛ ولی من نه! با توجه به تجربیات من در زمینه مکالمه با تلفن در حین رانندگی، خیلی سخت بشود تصور کرد که ممکن است من تصادف کنم! بنابراین هم‌چنان به صحبت کردن با تلفن در زمان رانندگی ادامه می‌دهیم!

اگر ضعف در تصور مسئله اصلی باشد، تقویت تخیل‌مان و تمرین دادن آن راه حل مسئله است.

آیا در دنیای اصول تغییر رفتارهای انسانی، اجماعی درباره‌ی این‌که کدام یک از دو عامل ترس یا پاداش تأثیر بیش‌تری دارند، وجود دارد‍؟ یا خیر برخی معتقدند شما هم‌زمان به هر دوی آن‌ها احتیاج دارید. تجربه‌ی من حاکی از آن است که شما هر دو را لازم دارید؛ ولی نه به صورت هم‌زمان. اگر می‌خواهید رفتارتان را تغییر دهید، با کمی ترس شروع کنید و بعد پاداش گرفتن را تجربه کنید.

ترس یک کاتالیزور بسیار خوب است. ترس مرحله‌ی اول پرتاب موشک و نیروی محرک آغازین ما برای حرکت در فضای سکون است. اخیرا من ـ و بیش از ۳٫۵ میلیون نفر انسان دیگر ـ یک ویدئوی ۴ دقیقه‌ای را تماشا کردیم که تصادف ایجاد شده توسط یک دختر نوجوان را که به دلیل ارسال اس‌ام‌اس در حین رانندگی رخ داده بود، دراماتیزه می‌کرد. این ویدئو جزئیات جالب تصادف و پی‌آمدهای آن را نشان می‌داد.

من دختری را با صورت خونین نگاه می‌کردم که از غم دوستانی که کشته بود، مات و مبهوت اطراف‌اش را نگاه می‌کرد. من درد، تأسف و نابودی درونی او را احساس می‌کردم.

بعد از دیدن آن ویدئو من استفاده از تلفن همراه‌‌ام را در ماشین متوقف کردم. دیدن آن ویدئو تجربه‌ای در مورد آینده‌ی احتمالی خودم به من داد. من می‌توانستم تصور کنم که احتمال داشت اگر من هم آن خودرو را می‌راندم، اتفاق مشابهی رخ دهد.

چیزی که در مورد ترس مفید است، ایجاد یک حس تجربه‌ی حال از آینده‌ی محتمل است. حتی اگر ما از آینده بترسیم، ترس، هم‌اکنون در ما وجود دارد. و با توجه به این‌که تصمیم‌گیری ما به تجربه کنونی ما وابسته است، می‌خواهیم که رفتارمان را برای کاهش ترس‌مان تغییر دهیم.

با این حال این آخرِ ماجرا نیست. من از گفتن‌اش متنفرم؛ اما چند روزِ بعد از له کردن موتورسیکلت‌ها و چند روزِ بعد از تماشای آن ویدئو، من به عادت مکالمه با تلفن همراه در حین رانندگی برگشتم!

ترس ناپایدار است. ترس خسته‌کننده و استرس‌زا است و در طول زمان از بین می‌رود. مقصود ترس، کوتاه‌مدت است. برای تغییر در بلند مدت، تجربه‌ی ترس باید با تجربه‌ی یک زندگی بهتر تکمیل شود.

این گام دوم است: پاداش‌دهی! یک قولِ عملی به خودمان در مورد به‌بود وضعیت کنونی! خوراکی که ما را برای ادامه دادن به عادت خوب‌مان به جای عادت بد قبلی ترغیب می‌کند.

من وقتی متوجه شدم که آن ویدئو را دوباره قبل از یک رانندگی طولانی با خانواده‌ام، نگاه کرده‌ام (یک ترس محرک.) سپس من به این فکر کردم که رانندگی بدون حواس‌پرتی چه احساسی دارد! من وارد یک ریتم جدید شدم و آن را تثبیت کردم. من از خودِ رانندگی لذت بردم. من یک گفتگوی بسیار خوب با همسرم النور داشتم. کشف کردم که این، بهترین رانندگی من در یک دوره طولانی مدت بوده است.

بنابراین با ایجاد یک ترسِ مفید شروع کنید و سپس آثار مثبت انتخاب‌تان را به خود یادآوری کنید.

در میانه‌ی استدلال خود ـ وقتی اصرار دارید که کار درستی می‌کنید، در حالی که اصلا این موضوع اهمیتی ندارد ـ لحظه‌ای تأمل کنید تا آدم‌هایی را تصور کنید که دیگر نمی‌خواهند با شما گفتگو کنند. با دیدن این صحنه از آن‌ها عذرخواهی کنید و صحنه را ترک گویید. گزارش ارزیابی عملکردتان را با نظرات آن‌ها بر روی آن در نظر بگیرید. سعی کنید واقعا در لحظه‌ی کنونی، آن گزارش را ببینید. این ترس به شما در متوقف کردن بحث و جدل‌تان کمک می‌کند.

سپس به خودتان اجازه دهید که از آن تصاویر ترسناک فاصله بگیرید و مطمئن شوید که به تغییر کیفیت گفتگوهای‌تان، لذت بردن دیگران از آن و اضطراب کم‌تر خودتان توجه کافی می‌کنید. این وضعیت ـ مانند رانندگی آرامش‌بخش و بدون تلفن همراه من ـ پاداشی است که تغییر ایجاد شده توسط شما را پایدار می‌کند!

منبع

دوست داشتم!
۰

لینک‌های هفته (۳۴)

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

پیش از شروع سه نکته:

  1. لینک‌هایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینک‌ها متمایز می‌کنم.
  2. برای دیدن لینک‌های کلیه‌ی قسمت‌های قبل، می‌توانید به این‌جا مراجعه بفرمایید.
  3. این مجموعه پست‌ها در حکم یک دفترچه‌ی یادداشت مطالب مهم برای من هستند. اگر لینک اخبار را هم می‌گذارم، برای این است که به نظرم برخی اخبار حداقل تیترشان باید توسط کسانی که در حوزه مشاور‌ه‌ی مدیریت و آی‌تی فعال هستند، دیده شوند. بنابراین اگر تعداد لینک‌ها زیاد هستند، اولا ببخشید و ثانیا این‌که حداقل به تیترها نگاهی بیاندازید؛ ضرر نمی‌کنید!

با این توضیحات لینک‌های هفته را مرور می‌کنیم:

مدیریت:

مدیریت زمان با تکنیک Time Boxing و اولویت‌بندی فعالیت‌ها (امیر مهرانی)

اگر فقط بگویید نمی‌شود، نمی‌شود و مدیریت ذینفعان پروژه – قسمت دو و دو مشکل در راه‌اندازی مدیریت پروژه و الگو و نمونه طرح مدیریت نیازمندی‌های پروژه (مهدی عرب عامری)

به مناسبت درگذشت بیژن پاکزاد (مایا؛ کسب و کار الکترونیکی)

“همینا”ست که مهمه (وبلاگ همینا)

کارشناس یا مدیر (نادر خرمی راد)

اعتبار در تحقیقات مدیریت (نیام یراقی)

باشگاه استیل آذین منحل شد (البته آخرش منحل نشد؛ ولی نکاتی که آقای درگی گفتند مهم است و باید مورد توجه همه‌ی مدیران قرار بگیرند) و بیژن پاکزاد طراح جهانی لباس مردانه ، عطر و جواهرات درگذشت و فرآیند انتخاب مدیران ارشد در ایران و سخنرانی در همایش سراسری مدیران و رؤسای حوزه‌ها و شعب بانک سرمایه (استاد پرویز درگی)

بی تخصصی، بیماری خاموش و کشنده (دقیقا مشکلی که آقای آواژ گفتند من را هم آزار می‌دهد …) (مجید آواژ؛ روزنوشته‌های بهساد)

اهدافی را تعیین کنید که برای کارکنان تان قابل دسترس باشد (محمد سالاری)

کمیته یعنی چه؟

فناوری اطلاعات:

وب، مخاطبان روزنامه‌ها را بلعید و کاربران ماهانه ۷۰۰هزار میلیارد دقیقه در فیس‌بوک آنلاین هستند (بزرگی عددش غیرقابل باوره!) (جواد افتاده؛ رسانه‌های اجتماعی)

بگذارید راحت بگویم: کمی گیج شده‌ام و عادت‌های بد در استفاده از فناوری و راه حل های آن (رضا قربانی؛ مدیر رسانه)

به جای واژه غلط اینترنت ملی، بگوییم شبکه ملی اطلاعات … (این مطلب مجله‌ی اینترنتی گویا آی‌تی را به‌واسطه‌ی اهمیت‌اش جدا گذاشتم. این، مهم‌ترین مطلب این هفته است و شدیدا مطالعه‌آش توصیه می‌شود.)

شبکه‌های اجتماعی چگونه کسب‌و‌کار را متحول کرده‌اند

کسب و کار‌های کوچک و متوسط شبکه‌های اجتماعی

گزارش مجمع جهانی اقتصاد از وضعیت ICT

آزادی اینترنت؛ ایران، رتبه‌ی اول از آخر

Google ارزشمندترین برند جهان است، تاریخچه و وضعیت نام‌ های دامنه (Domain Names) به روایت تصویر، در فروشگاه اپلیکیشن های Apple چه می‌گذرد؟، برندگان و بازندگان شبکه های اجتماعی[اینفوگرافیک] و سیر تکاملی سیستم مدیریت محتوای WordPress به روایت تاریخ و آمار (مجله‌ی اینترنتی گویا آی‌تی)

ضریب‌نفوذ یا قدرت خرید؛ مسئله این است

پیدا کردن مطالب جالب توجه در گوگل‌ریدر (این سایت پیج‌رنک به به دردهای دیگری هم می‌خورد که بعدا می‌نویسم.)

استقبال از جشنواراه فاوا (جشنواره‌ی ملی فاوا)

سند دولت الکترونیکی تهیه شد

پیش‌بینی درآمد ۲۲۰ میلیارد دلاری اینترنت همراه تا سال ۲۰۱۵

قدرت شبکه‌های اجتماعی، اوباما در کنار زاکربرگ

اوراکل و بازنگری در پروژه OpenOffice

آشنایی با چانک

رشد ۲۷ درصدی درآمدهای گوگل در فصل نخست ۲۰۱۱

افزایش سرمایه‌گذاری ابری مایکروسافت

انتشار آفیس ۳۶۵ از سوی مایکروسافت

پیش‌بینی‌های بازار تبلت

احساس تاسف به رایانه‌ها آموزش داده می‌شود

رواج خودشیفتگی در کاربران فیس‌بوک

اوباما: کاخ سفید ۳۰ سال از تکنولوژی عقب است!

گوگل در صدد احداث بزرگ‌ترین نیروگاه خورشیدی جهان

اقتصاد:

چند سال دیگر؟ و نفت و دموکراسی: یک کامنت روش‌شناسانه (حامد قدوسی)

یک و نیم میلیارد دلار برای هزینه روانی جنگ (علی دادپی)

تغییر در نحوه انتشار اوراق مشارکت (پویان مشایخ)

دولت تصویب کرد: ادغام وزارت صنایع در بازرگانی و راه در مسکن

جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

یادگیری مفاهیم جدید و رشد سریع مغز

پ.ن. ۱. لطفا اگر وبلاگی، پستی یا مطلبی را من ندیده بودم یا نمی‌شناسم، کامنت بگذارید و معرفی بفرمایید برای یادگیری بیش‌تر.

پ.ن.۲. اگر دوست داشتید توئیتر گزاره‌ها را برای دیدن ایده‌ها و حال و احوال روزانه‌ی من و گودر گزاره‌ها را برای دیدن متن کامل این مطالب و سایر مقالات و اخبار مربوط به مدیریت، مشاوره، فناوری اطلاعات و البته اقتصاد، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی (و گاهی هم که خیلی هیجان‌زده می‌شوم، علم و طنز و چیزهای دیگر!) دنبال کنید.

دوست داشتم!
۰

۳ خطر بالقوه‌ در بازار مشاوره‌ی مدیریت

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

قبلا پستی داشتم در مورد این‌که مشاوران با ویروس فرقی ندارند! آقای اندرو هیل کاشف نظریه‌ی مذکور سه خطر بالقوه‌ی بازار مشاوره‌ی مدیریت را هم کشف کرده است:

  • مدیران اجرایی در سراسر جهان از دیدن آدم‌های متوسطی که می‌خواهند به آن‌ها یاد بدهند چطور کسب و کارشان را متفاوت از صنعت‌گران و مهندسان واقعی مدیریت کنند، خسته شده‌اند! [واقعا نمی‌فهمم آدمی که اصلا نه می‌داند کار مشاوره یعنی چه و نه به این کار علاقه دارد، در یک شرکت مشاوره دارد چه کار می‌کند؟ چرا وقت و عمر خودش و سازمان را تلف می‌کند؟]
  • به دلیل بحران مالی و رکود موجود، پول کم‌تری برای خرج کردن در بازار مشاوره وجود دارد و این می‌تواند مشاوران را به سوی “راه‌حل‌های ارزان قیمت کوتاه مدت” جذب کند؛ چیزی که خطرناک‌ترین تهدید برای پارادیم مشاوره‌ی مدیریت مدرن است. [دامپینگ در دو سال اخیر به شدت در بازار مشاوره‌ی مدیریت ایران رواج پیدا کرده. نکنید این کار را. همه در کنار هم داریم بدبخت می‌شویم!]
  • سومی از همه جالب‌تر است: موفقیت‌های اولیه‌ی مشاوران در کمک کردن به شرکت‌ها برای تدوین استراتژی‌های‌شان، شرکت‌ها را هم با روش‌های مشاوران آشنا کرده است. از طرف دیگر بسیاری از مدیران ارشد امروزی، خودشان قبلا مشاور بوده‌اند! بنابراین روز به روز مشاوران سخت‌تر می‌توانند شرکت‌ها را قانع کنند که اصلا به وجود آن‌ها هم نیازی هست!

هر سه مورد در بازار مشاوره‌ی مدیریت ایران هم وجود دارند. از ما گفتن بود.

منبع

دوست داشتم!
۱

راه‌نمای به‌ترین ابزارهای مدیریتی سال ۲۰۱۱ توسط شرکت بین منتشر شد

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

شرکت معظم مشاوره‌ی بین هر ساله گزارش بسیار جذابی را منتشر می‌کند با عنوان “راه‌نمای به‌ترین ابزارهای مدیریتی”. در این راه‌نما، ۲۵ ابزار پرکاربرد مدیریت که براساس پیمایش انجام شده توسط شرکت بین در دنیا از کاربرد بیش‌تری برخوردارند به شکلی جذاب معرفی و تشریح می‌شوند: برای هر ابزار مدیریتی، شرح، متدولوژی، کاربردهای معمول و منابع (شامل کتاب‌ها و مقالات) مرتبط برای مطالعه‌ی بیش‌تر و عمیق در مورد آن ابزار معرفی می‌شوند.

گزارش مربوط به سال ۲۰۱۱ (که البته در واقع نتایج پیمایش سال ۲۰۰۹) را نشان می‌دهد، اخیرا منتشر شده است (البته اخیرا یعنی دسامبر سال ۲۰۱۰ که من تازه خبردار شدم!)

در این گزارش ابزارهای مدیریتی در این گزارش به‌ترتیب حروف الفبا مرتب می‌شوند. ۵ ابزار برتر مدیریتی سال ۲۰۰۹ این‌ها بوده‌اند:

  • بهینه‌کاوی (Benchmarking)
  • برنامه‌ریزی استراتژیک
  • چشم‌انداز و رسالت سازمان
  • مدیریت ارتباط با مشتری (CRM)
  • برون‌سپاری

جالب است که در سال ۲۰۰۹ که بحران اقتصادی در اوج قرار داشت، ابزارهای استراتژیک و رقابتی در صدر فهرست ابزارهای پرکاربرد قرار گرفته‌اند.

توضیحات بین را در مورد این گزارش جذاب از این‌جا بخوانید، از این‌جا به صورت آن‌لاین بخوانیدش و ببینیدش و از این‌جا هم فایل این گزارش را با فرمت PDF به صورت مستقیم دریافت کنید.

کاش کسی همت کند و این کار را در میان شرکت‌های مشاوره‌ی ایرانی انجام دهد.

دوست داشتم!
۴

لینک‌های هفته (۳۳)

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

پیش از شروع سه نکته:

  1. لینک‌هایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینک‌ها متمایز می‌کنم.
  2. برای دیدن لینک‌های کلیه‌ی قسمت‌های قبل، می‌توانید به این‌جا مراجعه بفرمایید.
  3. این مجموعه پست‌ها در حکم یک دفترچه‌ی یادداشت مطالب مهم برای من هستند. اگر لینک اخبار را هم می‌گذارم، برای این است که به نظرم برخی اخبار حداقل تیترشان باید توسط کسانی که در حوزه مشاور‌ه‌ی مدیریت و آی‌تی فعال هستند، دیده شوند. بنابراین اگر تعداد لینک‌ها زیاد هستند، اولا ببخشید و ثانیا این‌که حداقل به تیترها نگاهی بیاندازید؛ ضرر نمی‌کنید!

با این توضیحات لینک‌های هفته را مرور می‌کنیم:

مدیریت:

مذاکره در آسانسور

به یک اژدهای تربیت نشده نیازمندیم! و IamINC سایتی متفاوت برای مدیریت اهداف، از مشاوره‌ها(۱): انتخاب رشته اشتباه و جایگاه کاری شما کجاست؟ (امیر مهرانی)

مدیریت ذی‌نفعان پروژه – قسمت یک و الگو و نمونه مستند ثبت کننده ذی‌نفعان و مدیریت پروژه‌های هلو و غیر هلو (مهدی عرب عامری)

چرا … چرا … چراگاه!!!، درد همیشه، بد نیست!، فرهنگ درست کار نکردن، آدم های نه گو! و چگونه به زبان فارسی در ایران از اینترنت کسب درآمد کنیم؟ (مایا؛ کسب و کار اینترنتی)

۲۰ نکته فراموش شده در فرهنگ کسب و کار ما (رضا قربانی)

رهایی از دست اطلاعات فراوان-۱ و رهایی از دست اطلاعات فراوان-۲ (سه استراتژی: چند تا کار را هم‌زمان انجام ندهید، اطلاعات را فیلتر کنید و اطلاعات را نادیده بگیرید.)

راز موفقیت مایکروسافت از نگاهی دیگر

چرا سرمایه‌گذاران علاقه‌ای به سهام شرکت‌های تکنولوژی ندارند

فناوری اطلاعات:

رقابت تا سر حد مرگ (مرورگرها البته!)

هشدار، ایران به مشکل هزاره نزدیک می‌شود (حرف حساب آقای شیرازی؛ مدیر بلاگفا)

داده‌ها در خدمت سودآوری (داده‌کاوی و هوش‌مندی کسب و کار یعنی چه؟)

استیو جابز چگونه دنیای تکنولوژی را متحول کرد؟

سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی: تعداد کاربران اینترنت پرسرعت به یک میلیون نفر رسید

عملیاتی شدن امضای دیجیتال تا دو ماه آینده (خبر بسیار مهم برای فعالان اقتصادی کشور)

انتشار نتایج جالب نظرسنجی گوگل از کاربران تبلت

اپل سکاندار کامپیوترهای لوحی

افزایش چشم‌گیر فروش تبلت هم‌زمان با کاهش فروش نت‌بوک

کاهش مداوم سهم گوگل از بازار جست‌و‌جو

تمام سرویس‌های گوگل را بشناسیم

دومین استیو شاید به اپل برگردد (استیو وزنیاک)

اضطراب در ۷۹درصد معتادان به فناوری

تغییرات گسترده مدیرعامل جدید گوگل (لاری پیچ)

ترفندهایی برای جستجوی بهتر تصاویر در گوگل

گوگل در حال اصلاح سیستم‌عامل کروم برای استفاده در تبلت‌ها

گوگل پیشتاز تبلیغات آنلاین جست‌وجوگر‌های اینترنتی

انتشار زندگی‌نامه استیو جابز در سال آینده (iSteve: The Book of Jobs)

ظرفیت اینترنت بین‌الملل به ۱۰۰ گیگابایت افزایش می‌یابد

چالش بازار نرم‌افزارهای مدیریتی از سوی مایکروسافت

اقتصاد:

تقصیر اقتصاددانان نیست! تقصیر مهندسان است! (حامد قدوسی)

هر چیزی بازار نیست در باب سازمان‌ها و نظم‌ها (“تمایز هایک بین نظم‌ها و سازمان‌ها به یکسری تمایز دیگر باز می‌گردد که مهم‌ترین شان این است که آیا موجود مورد بررسی دارای یک هدف واحد است یا فرآیندی است که طی آن افراد متعدد اهداف متعدد خود را دنبال می‌کنند. برای مثال، یک کسب‌و‌کار هدفی واحد دارد: سود. یک تیم ورزشی یک هدف واحد دارد: برنده شدن. بازارها، مانند دیگر نظم‌های خودجوش، هدف واحد و مشخصی از خود ندارند، بلکه فرآیندهایی هستند قاعده‌مند که در قالب آنها افراد یا گروه‌ها می‌توانند به دنبال اهداف خود باشند. کسب‌و‌کارها می‌توانند به دنبال بیشینه کردن سود باشند، ولی بازارها «به دنبال» چیزی نیستند.”)

دلایل و پیامدهای افزایش حضور زنان در بازار کار (“طبق گفته «گلدمن ساچ» در مقاله اکونومیست‌: اگر تمام مسائل را یکسان فرض کنیم‌، افزایش مشارکت زنان در بازار کار نسبت به مردان موجب افزایش سطح تولید ناخالص داخلی در بسیاری از کشورها شده است. برای مثال این افزایش در ایتالیا ۲۱ درصد‌، اسپانیا ۱۹ درصد‌، ژاپن ۱۶ درصد‌، آمریکا ۹ درصد‌، فرانسه‌، آلمان و بریتانیا ۸ درصد بوده است.”)

در تازه‌ترین گزارش صندوق بین‌المللی پول منعکس شد: چشم‌انداز اقتصاد ایران و جهان

صفرهای نامیمون پولی (حجت قندی)

حذف چند صفر از پول ملی قطعی شد

پیام ژاپنی‌ برای اقتصاد ایران

چه چیزی از ترکیه کمتر داریم؟

ادامه حراج سکه در هفته آتی و ثبت رکورد ۴۲۷ هزار تومانی برای قیمت سکه

اکونومیست برای سال ۲۰۱۱ پیش‌بینی کرد: دو رقمی‌شدن نرخ تورم خاورمیانه

تحقق افزایش سرمایه ۵۰۰ میلیارد تومانی بانک مرکزی

کاتوزیان: قیمت برق تا ۵ برابر گران می‌شود

جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

می‌خواهید عمر طولانی داشته باشید؟ خرید کنید

پ.ن. ۱. لطفا اگر وبلاگی، پستی یا مطلبی را من ندیده بودم یا نمی‌شناسم، کامنت بگذارید و معرفی بفرمایید برای یادگیری بیش‌تر.

پ.ن.۲. اگر دوست داشتید توئیتر گزاره‌ها را برای دیدن ایده‌ها و حال و احوال روزانه‌ی من و گودر گزاره‌ها را برای دیدن متن کامل این مطالب و سایر مقالات و اخبار مربوط به مدیریت، مشاوره، فناوری اطلاعات و البته اقتصاد، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی (و گاهی هم که خیلی هیجان‌زده می‌شوم، علم و طنز و چیزهای دیگر!) دنبال کنید.

دوست داشتم!
۰

توجه به زوایای حاده در مشاوره!

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

“تیمی از پژوهش‌گرانِ دانشگاه جان‌هاپکینز ایالات متحده، به سرپرستی عصب‌شناسان توصیفی اصولی از نحوه‌ی فشرده‌سازیِ داده‌های تصویری، توسط مغز انسان ارائه کرده‌اند. آنان دریافته‌اند که سلول‌های ناحیه‌ی V4، که مرحله‌‌ای میانی واقع در مسیر اصلی بخش ادراک بصری مغز است؛ نسبت به تشخیص زوایای تند موجود در تصاویر، فوق‌العاده به‌گزین شده‌اند. اما چرا تمرکز بر زوایای حاده تا این حد از حجم تصویر را می‌کاهد؟ بدین‌دلیل که طبق مشاهداتِ تیم پژوهشی، زوایای تندِ اندکی را در قیاس با سطوح صاف و یا منحنی‌های نرم؛ در طبیعت می‌توان مشاهده کرد. واکنش به خصوصیاتِ نادر یک صحنه نیز طبیعتاً مقرون به‌صرفه‌تر است.” (این‌جا)

حجم داده‌های مرتبط برای پردازش تصویر بسیار بالاست. بنابراین باید راهی فشرده‌سازی این داده‌ها یافت تا امکان ذخیره‌سازی، انتقال و پردازش آن‌ها وجود داشته باشد. این تیم پژوهشی به دنبال این بوده تا ببیند روش فشرده‌سازی داده‌های تصویری در مغز انسان چگونه است و خوب نتیجه‌ی بسیار جالبی هم به‌دست آورده است!

کار یک مشاور هم همین است. سازمانی که شما مشاورش هستید، برای این به سراغ شما آمده که احساس می‌کند اشکالی درون‌اش به‌وجود آمده است. شما به‌عنوان مشاور دارید از بیرون به این سازمان می‌نگرید و دو برتری هم نسبت به خود سازمان دارید:

  • چون جزیی از سازمان نیستید، می‌توانید بدون پیش‌داوری و جهت‌گیری خاصی سازمان را بررسی کنید تا مشکل واقعی را بیابید.
  • اما دومین برتری خیلی مهم‌تر است: شما تجربه‌ی کار کردن با سازمان‌های مشابه را دارید. بنابراین با مطالعه‌ی کیس‌های متعدد، دو تصویر کلان و بسیار ارزش‌مند در ذهن شما ایجاد شده است: تصویر نقاط تمرکز مشکلات سازمان (یعنی همان زوایای حاده‌ی سازمانی!) و تصویر یک سازمان سالم (که نتیجه‌ی نسبی کار مشاوره‌ی شما بوده است.) کار شما به‌عنوان مشاور رسیدن از آن تصویر اولی به تصویر مطلوب دومی است.

بنابراین دوستان مشاور حواس‌تان باشد: در حل مسئله‌ی کارفرما، ابتدا به سراغ آن زاویه‌های حاده‌ی سازمانی بروید که بنابر تجربه‌ی شما بیش‌تر احتمال دارد زمینه‌ساز ایجاد مشکلات مشابه بین سازمان‌ها شده باشند.

بدیهی است که این نکته تنها به سرعت بیش‌تر کار و برای داشتن یک نقطه‌ی شروع در تحلیل سازمان، کمک می‌کند. والا همان‌طور که قبلا دیده‌ایم، در حل مسئله‌ی هر کارفرما با مسئله‌ای جدید مواجهیم و باید مسئله را از نو حل کنیم.

دوست داشتم!
۰

لینک‌های هفته (۳۲)

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

هفته‌ای بسیار پرلینک در پایان هشتمین ماه! شخصا پیشنهاد می‌کنم لینک‌های قرمز شده‌ی قسمت اقتصاد را حتما بخوانید.

پیش از شروع سه نکته:

  1. لینک‌هایی که به نظرم باید حتما و تحت هر شرایطی خوانده بشوند را با رنگ قرمز از سایر لینک‌ها متمایز می‌کنم.
  2. برای دیدن لینک‌های کلیه‌ی قسمت‌های قبل، می‌توانید به این‌جا مراجعه بفرمایید.
  3. این مجموعه پست‌ها در حکم یک دفترچه‌ی یادداشت مطالب مهم برای من هستند. اگر لینک اخبار را هم می‌گذارم، برای این است که به نظرم برخی اخبار حداقل تیترشان باید توسط کسانی که در حوزه مشاور‌ه‌ی مدیریت و آی‌تی فعال هستند، دیده شوند. بنابراین اگر تعداد لینک‌ها زیاد هستند، اولا ببخشید و ثانیا این‌که حداقل به تیترها نگاهی بیاندازید؛ ضرر نمی‌کنید!

با این توضیحات لینک‌های هفته را مرور می‌کنیم:

مدیریت:

مدیریت در شرایط بحران و رکود (احسان اردستانی)

۵ نکته کاری که می‌توان از “کلاه‌قرمزی” آموخت و زمان‌هایی برای رویاپردازی و گذشته و آینده (امیر مهرانی)

هنر علافی (این مطلب قدیمی رضا بهرامی در راستای لینک دوم امیر مهرانی خواندنی است!)

اولین الگو و نمونه مستند مدیریت پروژه (کار خوبی که مهدی عرب عامری آغاز کرده و ضمن تشکر از ایشان، امیدوارم ادامه‌دار باشد!)

تنبلیم و باید این تنبلی را زدود و این افراد ظالم! (مدیر نباید احساسات را در تصمیم‌گیری دخالت دهد! موافقم کامل!) (مجید آواژ)

چگونه رزومه بنویسیم؟ (مایا؛ کسب و کار اینترنتی)

گفتگوی دنیای اقتصاد درباره کسب و کار در صنایع کوچک (با استاد پرویز درگی)

سه روش برای شناخت تناسب فرهنگی کاندیدای شغل با شرکت (محمد سالاری)

کاغذ وخودکار ابزاری که مدیران فراموش کرده‌اند

ده نکته یادگرفتنی از ژاپن

افزایش بهره‌وری با جست‌وجوی تفریحی در اینترنت در ساعات کار (البته به این شرط که از ۲۰ درصد زمان کاری کم‌تر باشد!)

خلاقیت و نوآوری در سازمان‌ها

سه روش برای شروع صحبت در یک جلسه

رهبری سازمانی

قدرت برند

۱۰شغل برتر (در آمریکا)

فناوری اطلاعات:

با اپلیکیشن TravAlert در سفرها آسوده بخوابید! (فقط و فقط به دلیل پی‌نوشت بسیار مهم و خواندنی دکتر این‌جا قرار گرفت!) و پیرزنی که اینترنت یک کشور را قطع کرد! (دکتر علی رضا مجیدی؛ یک پزشک)

Share and Share Alike (“خانم گانسکی می‌گوید که به‌اشتراک‌گذاری اطلاعات، آینده‌ی بیزینس است. اما یکی از مهم‌ترین جلوه‌های آن، توانایی به‌اشتراک‌گذاری اشتباهات و شکست‌ها است تا دیگران آن‌ها را مرتکب نشوند!”)

افزایش هشت درصدی سرمایه‌گذاری در IT آمریکا

گوگل واقعا چقدر بزرگ است (این وبلاگ را این هفته کشف کردم؛ بهترین ارتباط: نوشته‌های آقای علی اسماعیل‌زاده)

مدیریت گوگل تغییر کرد و مهم‌ترین دستاوردهای گوگل در زمان مدیریت اریک اشمیت

تعدادکاربران اینترنت و وایمکس کشور/ رتبه ایران دراتحادیه جهانی مخابرات

امین ذوفنون، مدیر توسعه فیسبوک: نوازنده کمانچه، عاشق فرهنگ ایران و موسیقی بنان

تحلیل سیستم های رایانه ای یکی از بهترین مشاغل سال ۲۰۱۱

رهبری آندروید در بازار موبایل‌های هوشمند تا سال ۲۰۱۶

سرمایه‌گذاری ۵ میلیاردی شرکت‌ها برای کنفرانس‌های ویدئویی تا سال ۲۰۱۵

سریع‌ترین اینترنت دنیا ایجاد شد (۴۴۸ گیگابیت در ثانیه!!!)

سرقت‌های اینترنتی ۲۵ درصد کاهش یافت

آمار پسوندهای اینترنتی در ایران

برترین برندها و سیستم‌عامل‌های موبایل: آندروید پیش می‌آید

حجم اطلاعات تا سال ۲۰۱۵ به ۱۵ زتابایت می‌رسد

فروش ۲۲ میلیون دستگاه تبلت در سال ۲۰۱۱ در اروپا

بیش از نیمی از بزرگسالان آمریکایی از فیس‌بوک استفاده می‌کنند

“آی- فن ۵” دوربین ۸ مگاپیکسلی دارد (سوتی مدیرعامل سونی!)

تغییر سیاست‌های سازمان‌ها در استفاده از نسل جدید سخت‌افزارها و نرم‌افزارها

سیستم‌عامل گوگل در آستانه شکست اپل

سازمان‌ها نگران مدیریت خدمات پردازش ابری

حل دائمی مشکل استفاده از «اندروید مارکت» برای کاربران ایرانی!

گوگل دروغ می‌گوید (دروغ ۱۳ گوگل!)

اپل، تولد ۳۵ سالگی‌ات مبارک!

مایکروسافت ۳۶ ساله شد

دیتاسنتر ملی در سال ۹۰ افتتاح می‌شود

داستان اولین تماس با تلفن همراه در ۳۸ سال پیش/ تصاویر موبایل در گذر زمان

اقتصاد:

معیار خوشبختی (علی سرزعیم)

قیمت نفت (حجت قندی)

نظریه بازی برای انقلابی‌ها (“اگر تغییرات نهادی واقعی به وجود نیاید، پادشاه‌ها و دیکتاتوران همیشه امکان دارد که نظرشان را عوض کنند. این در ۱۳۸۱ به همان اندازه درست است که در ۲۰۱۱٫”)

آنچه نمی‌دانید عصبی‌تان می‌کند (“ما ترجیح می‌دهیم بدترین‌ها را بدانیم به جای اینکه در شک و تردید به سر ببریم؟ چون وقتی که ما خبر بد را دریافت می‌کنیم برای لحظه‌ای گریه و مویه کرده و سپس سرگرم بهترین کاری که می‌توانیم برای زندگی‌مان در شرایط جدید بکنیم می‌شویم. رفتار و تلقی‌مان را تغییر می‌دهیم. ما شناختمان را بالا می‌بریم و معیارهایمان را پایین می‌آوریم. ما یدک‌ها و کمک‌های خودمان را پیدا می‌کنیم، اما نمی‌توانیم با شرایطی کنار بیاییم که هنوز نمی‌دانیم آن شرایط چیست. آینده نامطمئن ما را در حالت ناراحت‌کننده‌ای معطل و درمانده نگه می‌دارد که هیچ کاری بدون انتظار کشیدن نمی‌توانیم انجام دهیم.”)

باورهای نادرست اقتصادی: کنترل قیمت‌ها، تورم را کنترل می‌کند (” اگر تعریف قدیمی تورم (در ابتدای قرن بیستم و قبل‌تر) را به یاد آوریم به راحتی قابل‌فهمیدن است. تورم را در آن زمان، کاهش قدرت خرید پول تعریف می‌کردند. چنین کاهش مداوم فقط با رشد سریعتر هر ساله عرضه پول از رشد تقاضای پول اتفاق می‌افتد. چنین شرایطی منجر به تلاش مردم برای خرج کردن پول می‌شد- با خرید کالاها، خدمات و دارایی‌های واقعی و مالی. این تلاش‌ها قیمت‌ها را به سمت بالا فشار داده و قدرت خرید پول را کاهش می‌داد. مادامی که عرضه پول به رشد سریع خود ادامه دهد، پس قیمت‌ها به طور کلی افزایش و قدرت خرید پول کاهش می‌یابد.”)

کروزوئه کالاها را با قدرت ذهنش ساخت: اقتصاد رابینسون کروزوئه (“بسیار مهم است که درک کنیم یک شئ وقتی کالا می‌شود که شخصی آن را وارد برنامه‌هایش کند.”)

مالیات بر ارزش افزوده در سال ۹۰: چهار درصد

جزئیات سیاست‌های پولی برای سال جدید مشخص شد: رونمایی کامل از بسته پولی

یک پنجم سال ۹۰ رسما تعطیل است

برای سال جدید تصویب شد: وام خرید مسکن؛ ۲۰ میلیون تومان

بانک مرکزی اعلام کرد: نرخ رسمی تورم در سال ۸۹

فرزین خبر داد: طرح اصلاح نظام خزانه‌داری و بودجه کشور

۸ سرفصل طرح تحول بانکی منتشر شد

باید‌ها و نبایدهای حذف «چند» صفر از پول ملی!

بیزینس مانیتور پیش‌بینی کرد: افزایش سهم حق بیمه از تولید ناخالص داخلی ایران

جامعه‌شناسی، روان‌شناسی و کار حرفه‌ای:

منسوخ شدن استخدام نوجوانان: کار به چه درد می‌خورد؟ (“شما در هر کاری ـ و خصوصا کارهایی که دستمزد پایینی دارد ـ سریعا می‌آموزید که کار کردن هم به جهت فیزیکی و هم به جهت ذهنی دشوار است. شما باید بیش از آن چیزی که علاقه دارید، علاقه نشان دهید. باید کارهایی انجام دهید که دوست ندارید. شما می‌توانید بهانه‌هایی جور کنید تا از زیر کار در روید، اما نمی‌توانید، چون همیشه وظایفی هست که باید انجام شود. و اگر این کار به دیگران مربوط باشد، در صورت انجام نشدن از سوی شما، دیگرانی که پیش و پس از شما در مسیر آن کار هستند، وظایفشان بیشتر و سخت‌تر می‌شود و این موجب تنفر همه از شما می‌شود.”)

روانشناسی خودنمایی: ثروت بی‌هدف، ماشین بی‌سوخت است

Getting a New Job? It Pays to Speak Up about Salary (در زمان مذاکره برای گرفتن یک شغل جدید، مذاکره در مورد حقوق را فراموش نکنید. رودربایستی هم نداشته باشید؛ این حق شماست. تحقیقی که نتیجه‌اش در این مطلب منتشر شده نشان داده کسانی که در مورد حقوق‌شان مذاکره کردند ـ حتا در میان تازه‌کارها ـ به صورت متوسط ۵ هزار دلار بیش‌تر از کسانی که این کار را نکرده بودند، حقوق می‌گیرند. این تفاوت، برای افراد تازه‌کار که افزایش حقوق سال‌های بعدشان مبتنی بر حقوق سال‌های اول کارشان است، بسیار چشم‌گیرتر می شود.)

رنج کشیدن مغز از بی‌عدالتی

پ.ن. ۱. لطفا اگر وبلاگی، پستی یا مطلبی را من ندیده بودم یا نمی‌شناسم، کامنت بگذارید و معرفی بفرمایید برای یادگیری بیش‌تر.

پ.ن.۲. اگر دوست داشتید توئیتر گزاره‌ها را برای دیدن ایده‌ها و حال و احوال روزانه‌ی من و گودر گزاره‌ها را برای دیدن متن کامل این مطالب و سایر مقالات و اخبار مربوط به مدیریت، مشاوره، فناوری اطلاعات و البته اقتصاد، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی (و گاهی هم که خیلی هیجان‌زده می‌شوم، علم و طنز و چیزهای دیگر!) دنبال کنید.

دوست داشتم!
۰

مدل آمیخته‌ی مشاوره!

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

اولین درس بازاریابی، شناخت آمیخته‌ی بازاریابی یا همان ۴Ps معروف است: Product (محصول)، Price (قیمت)، Place (موضع‌دهی) و Promotion (ترویج.) این مدل ساده و کاربردی، بنیادی‌ترین مبحث بازاریابی است که یادم هست آقای دکتر روستا استاد بازاریابی ما هم روی‌اش تأکید زیادی داشتند.

اتفاقی به این مطلب برخوردم که این مدل را برای مشاوره‌ی مدیریت سفارشی‌سازی کرده است. مدل آمیخته‌‌ی مشاوره (Consulting Mix) که یعنی ۴ دلیل بنیادین استفاده‌ی سازمان‌ها از مشاوران:

  • People (افراد): برای دست‌یابی به متخصصان بامهارتی که در داخل سازمان وجود ندارند؛
  • Process (فرایند): متدولوژی و اهرم حرکت برای حل مشکل؛
  • Perspective (چشم‌انداز): توانایی دیدن جنگل از میان شاخ و برگ درخت‌ها!
  • Politics (سیاست): اعتبارسنجی تصمیمی که هنوز عملی نشده است.

جالب بود!

دوست داشتم!
۰

مقاله‌ی هفته (۶): چگونه با تحلیل اطلاعات رقابت کنیم

ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)

موضوع تحلیل اطلاعات (Analytic) از آن موضوعات جذابی است که دارد این روزها به لطف تمرکز استاد معروف مدرسه‌ی مدیریت هاروارد یعنی توماس داونپورت بر این موضوع در دنیا به‌شدت مورد توجه قرار می‌گیرد و کاربردهای‌اش نیز در عمل گسترده‌تر می‌شوند. امواج این تغییر دارد کم‌کم به کشور ما هم می‌رسد و به نظر می‌رسد جدیدترین مد مدیریت و آی‌تی که در سال‌های آتی در ایران شدت مورد توجه خواهد بود، همین موضوع باشد.

به‌ دلیل اهمیت و جدید بودن این موضوع، مقاله‌ی این هفته اختصاص دارد به مروری اجمالی بر این‌که تحلیل اطلاعات چیست و چطور باید اجرایی شود. در هفته‌های بعد به مرور مقالاتی از خود داونپورت هم در این زمینه خواهیم پرداخت.  داونپورت حرف‌های‌اش را در دو کتابی هم که در این زمینه نوشته شرح و بسط داده است. مقاله‌ی این هفته از نگاهی کلی‌تر و اجرایی‌تر به پیاده‌سازی سیستم تحلیل اطلاعات در سازمان و جنبه‌های آن نگریسته است.

بنابراین با هم نگاهی می‌اندازیم به مقاله‌ی جیم فریس؛ مدیر خدمات‌ مشاوره‌ی کسب و کار جهانی SAS (که احتمالا معروف‌ترین تأمین‌کننده‌ی نرم‌افزارهای تحلیل اطلاعات در جهان است):

  • تحلیل اطلاعات درباره‌ی استخراج ارزش‌های پنهان در داده‌های حجیم سازمان‌ها است! و به همین دلیل است که تحلیل اطلاعات، اسلحه‌ی پنهان سازمان‌ها است.
  • تا یکی دو سال قبل سؤال اصلی مدیران و کارشناسان سازمان‌ها این بود که: “حالا این به چه دردی می‌خوره!؟” این روزها اما اهمیت تحلیل اطلاعات کاملا شناخته شده و ما با این پرسش روبرو هستیم: “من می‌دونم به چه دردی می‌خوره. چطوری اجراش کنم!؟”
  • سیستم‌های تصمیم‌یار مدیریت (DSS) نسل قبلی سیستم‌های تحلیل اطلاعات امروزی محسوب می‌شوند و هوش‌مندی کسب و کار (Business Intelligence) نسل بعدی آن!
  • برای پیاده‌سازی تحلیل اطلاعات، پیشنهاد آقای فریس توسعه‌ی یک مرکز تعالی تحلیل اطلاعات در سازمان (Analytical Center of Excellence) یا ACE است.
  • برای پیاده‌سازی ACE در سازمان نیاز به چهار نوع تخصص داریم:
    • فناوری: برای توسعه‌ی زیرساخت نرم‌افزاری و تکنولوژیکی تحلیل اطلاعات.
    • مشاوره: سطح کسب و کار؛ کاشف و توسعه‌دهنده‌ی کاربردهای تحلیل اطلاعات برای کسب و کار.
    • آموزش: برای آموزش اهمیت و روش استفاده از کاربردهای تحلیل اطلاعات.
    • مدیریت: برای توسعه‌ی سیاست‌ها، استانداردها و راه‌نماهای استفاده از تحلیل اطلاعات و هم‌چنین مدیریت عملکرد.
  • ACE در سه فاز پیاده‌سازی می‌شود: برون‌سپاری کل فعالیت‌های تحلیل اطلاعات به بیرون سازمان، توسعه‌ی متمرکز تحلیل اطلاعات در سازمان و ترکیب دو حالت فوق.

  • برای تحلیل اطلاعات، مدل بلوغی توسط داونپورت طراحی شده که دارای ۵ سطح است (به‌ترتیب از کم‌ترین سطح بلوغ به بیش‌ترین): آسیب‌رسانی، تحلیل محلی اطلاعات، اشتیاق، سازمان تحلیل‌گر و رقابت‌گر براساس تحلیل اطلاعات. پروژه‌ی پیاده‌سازی ACE از سطح سوم کلید می‌خورد.
  • ارزیابی سطح بلوغ براساس ۹ معیار زیر انجام می‌شود (هر کدام پرسش‌نامه‌ی استاندارد خودشان را دارند و با مصاحبه‌های تکمیلی پشتیبانی می‌شوند که البته پرسش‌نامه‌های‌اش در دسترس من و شما نیست!): استراتژی، پشتیبانی مدیریت ارشد، فرهنگ سازمانی، زیرساخت فناوری، مدیریت داده‌ها، مهارت‌ها / مزیت‌های تحلیلی، فرایند تصمیم‌گیری، اجرا و پایش / گزارش‌دهی.
  • پیاده‌سازی ACE شامل ایجاد تغییر در اجزای سازمانی زیر است: اهداف، فرایندهای تحلیلی (جایگاه تحلیل اطلاعات در فرایندهای کلیدی سازمان)، مهارت‌ها، فرهنگ سازمانی و زیرساخت فناوری.
  • اهمیت حمایت پشتیبانی مدیریت ارشد در موفقیت تحلیل اطلاعات، فراموش نشود! آن‌ها هستند که مشتریان اصلی این سیستم محسوب می‌شوند.
  • فرایند تصمیم‌گیری براساس تحلیل اطلاعات شامل چرخه‌ای تشکیل شده از ۵ گام زیر است:
    • پردازش داده‌ها.
    • تحلیل داده‌ها.
    • تصمیم‌گیری.
    • اقدام / اجرا.
    • پایش.
  • و سرانجام این‌که تحلیل اطلاعات دو جنبه دارد: جنبه‌ی کاربردی و جنبه‌ی فناوری. جنبه‌ی کاربردی‌اش می‌شود تصمیم‌گیری براساس اطلاعات و فکت‌ها و جنبه‌ی فناوری‌اش می‌شود نرم‌افزارهایی مثل همین هوش‌مندی کسب و کار محبوب این روزها. سازمان برای موفقیت، به بلوغ در هر دو بُعد نیازمند است.

این مقاله‌ی جذاب و خواندنی و نسبتا طولانیِ ۲۰ صفحه‌ای را از این‌جا دانلود کنید (برای این‌که بیش‌تر ترغیب‌تان کنم به دیدن اصل مقاله، این مقاله کلی نمودار و شکل جذاب دارد که باید ببینید!)

پ.ن. از شیوه‌ی پیشنهادی آقای فریس، برای طراحی و پیاده‌سازی سیستم‌های مدیریتی در سازمان هم می‌توان الگوهای خوبی گرفت. من حال ندارم بنویسم‌شان؛ ولی خوب، می‌دانم که خوانندگان باهوشی دارم!

دوست داشتم!
۴