- لینکهای هفته (۶۳۶) - ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
- حکمتها (۸۵) - ۱۳ فروردین ۱۴۰۳
- لینکهای هفته (۶۳۵) - ۱۱ فروردین ۱۴۰۳
انسان برای خوشبختی زاده شده، چنانکه پرنده برای پرواز.
ولادیمیر کارولنکو
انسان برای خوشبختی زاده شده، چنانکه پرنده برای پرواز.
ولادیمیر کارولنکو
سی سالگی هم تمام شد. بههمین سرعت باورنکردنی. انگار همین دیروز بود که در مشهد در جوار حرم امام رضا (ع) از بیم و امیدهایم در ورود به دههی جدید زندگی نوشتم. یک سال بعد به سالی که گذشت نگاه میکنم و به عجیبترین سال زندگیام میاندیشم. سالی پر از تجربیات فراموشنشدنی، شروع و شکست، شروع و شکست و باز هم شروع و شکست و دست آخر شروعی که انگار دیگر میشود به رسیدنش به مقصد باور داشت.
سالی که گذشت پر از تجربه و درس بود؛ اما چند درسآموختهی تجربی در این یک سال برای من مهمتر از هر چیز دیگری بودند:
۱- برای رسیدن به آرزوها باید از جایی شروع کرد. بدون شروع کردن، رؤیا هر چقدر هم که زیبا باشد، جایی درون ذهن و قلب آدم گیر میکند و همیشه آزارش میدهد. آدم باید رؤیاهایش را کشف کند، برای آنها حاضر باشد ریسک و هزینه کند و مقاومت کند.
۲- “انتظار از دیگران” اولین چیزی است که باید برای رسیدن به رؤیاهایت آن را فراموش کنی. شروع کن، بقیه در مسیر به تو خواهند پیوست.
۳- وقتی کاری را شروع کردی، اگر چه برنامهریزی ضروری و مهم است؛ اما در نهایت نباید فراموش کنی که یک ثانیه اجرا ارزش بیشتری دارد تا هزار ساعت برنامهریزی.
۴- به خودت اعتماد داشته باش. کارهایی را شروع کن که همیشه از آنها گریزان بودی. تنبلی را کنار بگذار. سختکوشی را یاد بگیر. امتحان کن، بباز و درس بگیر.
۵- شروع دوباره درد دارد؛ اما ترس نه!
۶- کیفیت زندگی وابستگی کاملی دارد به تعداد “نه” گفتنهایت به خودت و دیگران!
۷- دنبال خودت بگرد؛ حتی اگر فکر میکنی خودت را پیدا کردهای؛ چنانکه استاد محمد علی بهمنی سروده است که: به خود رسیدن هم، ـ نوعی توقف است و سؤال است!
سی سالگی، سال “جستجو برای شروع مسیر رفتن تا رسیدن” بود. سی و یک سالگی بهگمانم باید سال “بیقراری برای نزدیک شدن به رؤیاها” باشد. پایان این مسیر البته همان است که خواجهی شیراز گفت:
صالح و طالح متاع خویش نمایند
تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.
ممنون بابت همراهیتان در سالی که گذشت و امید که سال پیش رو برای همهی شما سرشار از آرامش و گشایش باشد.
مدتی این مثنوی تأخیر شد! در این دو هفته درگیر برگزاری همایش تداکس کیش بودیم و هفتهی بعدش هم آنچنان به کار فشرده گذشت که حتا نرسیدم لینکها را بخوانم و طبیعتا انتشار پست لینکهای هفته و بهروزرسانی گزارهها بهتعویق افتاد. بهامید خدا مجددا از امروز نوشتن را آغاز میکنم. این شما و این هم لینکهای منتخب دو هفتهی اخیر:
پیش از شروع:
زندگی، سلامت و کار حرفهای:
الگوی واقعی داشته باشید (سپیده جلوخانی؛ درخت سیب) (وبلاگ جدیدی دوست روانشناس من)
انواع پرسش (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی)
تئوری حلقهها در گله کردن (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی)
تعریف جدید شرح شغل (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی)
چگونه ۸ زندگیمان را از گرو ۹ درآوریم؟
مدیریت کسبوکار:
آموزشهای مدیریتی ـ یک تجربه ـ شماره دو (شهرام کریمی؛ یادداشتهای صنایعی)
قوانین تنوعسازی هوشمندانه کسبوکار (عااااالی!)
۷ نشانه که از آمادگی شما برای مدیریت حکایت دارند ـ دیجیاتو
چرا مدیر فیسبوک همیشه تیشرت یکسانی به تن دارد؟
چگونه میتوان کارمندان باهوش را مدیریت کرد؟
تحلیل کسبوکار:
دنیای چابک – اسکرام و مقیاسپذیری چابک در صدر جدول (دنیای چابک)
راز موفقیت مایکروسافت: توسعه محصولات با هدف بهرهوری و انجام امور مهم (دیجیاتو)
چرا شرکتهای آمریکایی بهاندازهی همتایان آلمانی خود نوآوری ندارند؟
تجاریسازی و استارتآپ:
استارتآپ شما زنده میماند یا میمیرد؟ (مجلهی شبکه)
۱۸ اشتباهی که استارتآپها را نابود میکند (مجلهی شبکه)
آیا آنکوباتور همان اکسلریتور است؟ (محمد سالاری)
هشدارهایی در مورد کارآفرینی سریالی
۵ چالش پیش روی استارتآپهای فناوری (مجلهی شبکه)
اقتصاد، تأمین مالی و سرمایهگذاری:
فاز صفر اقتصاد ایران در دوره پسا تحریم (تحلیل مثل همیشه عالی دکتر محسن رنانی)
بیزینس اینسایدر خبر داد: تغییر مرکزیت اقتصاد جهان از آمریکا به سوی چین
چرا سرمایههای مردم بهبانکها میرود؟
چگونه ۸ زندگیمان را از گرو ۹ درآوریم؟
آمار و اطلاعات کسبوکار و اقتصاد:
گزارش صندوق بینالمللی پول از ۱۵ شاخص اقتصادی ایران
گزارش جدید بانک مرکزی نشان میدهد تولید گران شد
تازهترین آمارها، وضعیت معادن کشور را چگونه نشان میدهند؟ سهم بخش خصوصی از معادن در حال بهرهبرداری
درآمد ۶٫۵ میلیاردی ایران از گردشگری خارجی
رتبه جهانی ایران در شاخص پیچیدگی اقتصادی
فاوا در جهان:
آیا میدانستید که مونوپاد اصلا اختراع جدیدی نیست و در سالهای دهه ۱۹۸۰ اختراع شده بود؟! (دکتر علیرضا مجیدی؛ یک پزشک)
به مناسبت پنجاه سالگی قانون مور نگاهی به گذشته و آیندهی این قانون ویژه (زومیت)
آیا ایمیل تا سال ۲۰۲۰ منسوخ خواهد شد؟ (دیجیاتو)
نرمافزاری که یک قرن کار میکند!
فروش موسیقی دیجیتال برای اولین بار به شکل جهانی از CD پیشی گرفت (دیجیاتو)
فاوا در سازمان:
نرمافزارهای کسب و کار؛ پردآمدترین بخش بازار آیتی در سال ۲۰۱۵
فروشگاه جدید آمازون برای ابزارهای مبتنی بر فضای ابری
مایکروسافت آفیس ۳۶۵ ویدیو را عرضه کرد
افزایش استفاده از نرمافزارهای منبع باز در میان کسب و کارها
فاوا در ایران:
پیشبینی ۱۵۰۰ میلیارد تومان برای شبکه ملی اطلاعات
در جلسه هم اندیشی مدیران اپراتورها و رگولاتوری چه گذشت؟
هزینهی صدور هلوگرام نرمافزارهای داخلی ۳ برابر شد
معاون برنامهریزی وزارت ارتباطات: امسال حدود ۱۰ هزار میلیارد تومان به خزانه واریز میشود
۲۸۰ درخواست برای وام به وزارت ارتباطات رسید
فناوری همراه:
با سیانوژن آشنا شوید: استارتاپی که میخواهد اندروید را از چنگ گوگل بیرون آورد (دیجیاتو)
آیا ساعت اپل تفاوت طبقاتی را در لایه علاقهمندان فناوری، برجسته نمیکند؟! (دکتر علیرضا مجیدی؛ یک پزشک)
تغییری در الگوریتم جستجوی گوگل که لرزه بر اندام اینترنت انداخته (یک پزشک)
جستجوی گوگل در اندروید نتایج را از اپلیکیشنهای نصب نشده نیز استخراج میکند (زومیت)
نوارهای تعیین وضعیت آنتندهی در موبایلها چگونه کیفیت شبکه را اندازهگیری میکنند؟ (دیجیاتو)
رسانههای اجتماعی:
تعداد کاربران اپلیکیشن های پیام رسان به کاربران شبکههای اجتماعی رسید!
آیا +Google واقعا تبدیل به شهر ارواح شده است؟ (دیجیاتو)
توییتر و برنامههای جدیدش برای جذب کاربران بیشتر (دیجیاتو)
آمار و اطلاعات فاوا:
افزایش چشمگیر تراکنشهای بانکی در سال ۹۳
درآمد ۴۰۰ میلیاردی دولت ازگرانی پیامک سود ۱۰ هزار میلیاردی از ICT
بازار فناوریهای واقعیت افزوده و واقعیت مجازی در انتظار درآمد ۱۵۰ میلیارد دلاری
فرایند مشاورهی مدیریت همانند هر فرایند دیگری دارای یک نقطهی آغاز روشن (ایجاد روابط مشتری و شروع پروژه) و یک نقطهی پایان مشخص (جدا شدن مشاور از سازمان مشتری) است. بین این دو نقطه فرایند میتوند به چندین فاز شکسته شود تا مشاوران و مشتریان بتوانند بهصورت سیستماتیک و روشمند گام به گام با همراهی هم پیش بروند. اگر چه باید به این نکته اشاره کرد که فرایند مشاورهی مدیریت دارای ویژگیهای خاص خود نیز هست؛ مثلا در این فرایند ارتباطات میان مشاور و مشتری از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. مشاور باید کنترل دقیقی روی دو عنصر فعالیتهای خود در فرایند مشاوره و روابط با مشتری داشته باشد.
فرایند مشاورهی مدیریت نه فقط یک روش انجام کارها که یک روش فکر کردن است (مشاوران باید بهصورت مستمر کیفیت کار خود را بهبود بخشند.) این فرایند، رفتار مشاوران را بهبود در جهت بیشینه کردن نتایج (کمّی و کیفی) تحت تأثیر قرار میدهد. ضمن اینکه در رقابت در بازار مشاورهی مدیریت هم سلاح اصلی مشاوران، فرایند مشاورهی مدیریت آنها است.
بدون وجود فرایند مشاورهی مدیریت مسئولیتهای طرفین در پروژهی مشاوره مشخص نیست و پاسخگویی بهوجود نمیآید. در عین حال ارتباط اثربخشی هم میان مشاور و مشتری برقرار نمیشود. ضمن اینکه یک رویکرد مشخص و یکپارچه برای پرداختن به مسئلهی مورد نظر در پیش گرفته نمیشود و در نتیجه مشاور و مشتری هر دو در مورد اینکه باید در هر مرحله از کار چگونه پیش بروند و چه کاری را انجام دهند، دچار سردرگمی میشوند. در این حالت تنها زمانی که مشکلات جدید بروز کنند برای حل آنها تلاش میشود و در نتیجه فرایند مشاوره تبدیل به یک رویکرد انفعالی ـ و نه فعال و پیشگیرانه ـ میشود که تنها بر حل مسائل عملیاتی سازمان متمرکز است. بدین ترتیب از کشف و حل مسائل استراتژیک و کلان مدیریتی و سازمانی هم غفلت میشود.
در مقابل داشتن یک فرایند مشاورهی مدیریت باعث مزیتهای زیر برای مشتری و مشاور میشود:
یک فرایند مشاورهی مدیریت اثربخش دارای ویژگیهای زیر است:
در تئوری همهی کارها نشدنی هستند؛ البته تا زمانی که انجام شوند.
رابرت هاینلاین
یکی از مشهورترین نظریات دنیای مدیریت، نظریهی استراتژی رقابتی پروفسور مایکل پورتر استاد ممتاز مدرسهی مدیریت دانشگاه هاروارد است. کتاب استراتژی رقابتی آقای پورتر در زمان انتشار، انقلابی را در نوع نگاه به دنیای رقابت ایجاد کرد و نظریات ایشان، همچنان در دنیای پررقابت و سریع امروزی راهگشای مدیران کسبوکارها در هر سطحی از رقابت ـ از رقابت برای بقا گرفته تا رقابت برای توسعهی بازار ـ هستند. ستون فقرات نظریهی آقای پورتر خیلی سادهتر از چیزی است که فکرش را بکنید: “برای رقابت باید متفاوت بود!” این تفاوت را “مزیت رقابتی” مینامیم که میتواند از راهی بهسادگی ارزان فروختن تا راهی به پیچیدگی خلق یک فناوری پیشرفتهی انحصاری ایجاد شود. در هر حال چیزی که قطعی است این است که مشتری باید دلیلی برای خرید کردن از شما در قیاس با رقیب یا رقبایتان داشته باشد. اینکه “چرا از ما بخرید” سؤالی است که پاسخاش برای خودتان نمایانگر مزیت رقابتی شما و برای مشتری همان دلیلی است که باعث میشود دست به جیب شود. 🙂
مزیت رقابتی میتواند کشف شدنی باشد. مثلا اینکه شما بهعنوان یک مشاور مدیریت شخصیت خونگرم و اهل تعاملی داشته باشید، در طول زمان با بازخور مشتریانتان کشف میشود که مزیت رقابتی شما است. اما در اغلب موارد مزیت رقابتی خلقکردنی است و همین یک خبر خوش است: مزیت رقابتی بهندرت در ذات یک محصول / خدمت و در نگاه کلاننگرتر کسبوکار است و در نتیجه میتوان با خلق و توسعهی مستمر مزیتهای رقابتی پایدار همواره در برابر رقبا دلیل بهتری برای اقناع مشتری داشت.
اما چگونه میتوان مزیت رقابتی خلق کرد؟ پیتر ووگد در مقالهی این هفته پنج راهکار به ما پیشنهاد میدهد:
۱- بهعمل کار برآید، به سخندانی نیست! اینکه شما بتوانید ساعتها در مورد یک موضوع داد سخن سر دهید بسیار خوب و نیکو است؛ اما دنیای رقابت، دنیایی بیرحم و عملگرا است که در آن “اجرا و اجرا و اجرا” و در کنار آن “تصمیم درست در زمان درست” هستند که اهمیت دارند. بنابراین خوب حرف بزنید و از آن بهتر عمل کنید!
۲- ماهی شدن به هیچ نیارزد، نهنگ باش! همیشه گفته میشود که هدف کسبوکار در درجهی اول باید حل مسئله / مشکل مشتری باشد. وقتی اولویتتان این باشد که ببینید درد مشتری چیست، یک قدم از دیگرانی که فقط قصد ساختن یک محصول / سرویس را دارند جلوترید. بزرگترین نوآوریهای تاریخ ریشه در این نگاه ساده اما متفاوت داشتهاند. مشتری این را حس خواهد کرد که شرکت دیزنی بهدنبال “فیلم فروختن” به آنها نیست؛ بلکه واقعا بهدنبال “خلق رؤیاهای واقعی” است!
۳- با گردباد باش تا که آسمان روی! یادتان هست نیوتون بزرگ گفت که علت موفقیت من روی شانهی غولهای بزرگ بوده است؟ در دنیای کسبوکار هم برای موفقیت لازم نیست حتما بهدنبال اختراع چرخ مربعشکلی باشید که بهراحتی بچرخد! بلکه لازم است چیزی را که کار کرده است، کمی بهتر کنید. سعی کنید راهی بهتر / ارزانتر / سریعتر برای حل مشکل مشتری پیدا کنید.
۴- دست خوبت را بهدست من بده! یک کسبوکار موفق را یک تیم همدل و همرؤیا میسازند. شما باید بتوانید تیمی متشکل از افراد باانگیزه بسازید که همواره در حال بهبود دانش و مهارتهای خود هستند. فراموش نکنید که در نهایت حاصل زحمات همکاران شما بهعنوان محصول / خدمت در اختیار مشتری قرار میگیرد. داشتن یک تیم همراه و بامهارت، بالاترین سطح کیفی را به مشتری عرضه میکنند و از آن مهمتر، حس خوب خود را به مشتری منتقل میکنند. نقش شما بهعنوان مدیر در این بخش داستان برای ساختن چنین تیمی کلیدی است.
۵- دلیل سر به هوا گشتن زمین، ماه است! در سالهای اخیر بارها و بارها از رفتارها و گفتارهای هواداران برندها متعجب شدهایم. صفهای طولانی برای خرید گجتهای همراه در زمان عرضه و دعوای همیشگی هواداران اپل و اندروید شاید بهترین مثال این موضوع در سالهای اخیر باشد. نقطهی اوج موفقیت کسبوکار همینجاست: این که مشتری را هم تبدیل به سفیر و مبلغ و مدافع برند خود کنیم!
“در حال حاضر دورتموند در سطح بایرن مونیخ نیست. با وجود اینکه شرایط ما نسبت به سالهای اخیر متفاوت است؛ ولی هنوز هم شانس پیروزی در این بازی را داریم. در حال حاضر بین ما و آنها اختلاف امتیاز زیادی وجود دارد. حتی اگر بایرن در این بازی بازیکنانی نظیر روبن، آلابا و ریبری را نداشته باشد، خط حملهی خوبی را با حضور بازیکنانی همچون توماس مولر، ماریو گوتسه و روبرت لواندوفسکی دارد. من خبر بدتری هم شنیدم و آن هم اینکه فیلیپ لام برای این بازی روی فرم است! بدون ریبری و روبن بایرنیها سریعترین بازیکنان خود را در اختیار ندارند، برای همین مجبور به ایجاد تغییراتی در سبک بازی خود خواهند شد. لازم است پیشبینی کنیم که بایرن چطور به این موضوع واکنش نشان خواهد داد و اگر بتوانیم موفق به این کار شویم، شانس رسیدن به موفقیت داریم. اگر دورتموند به فکر پیروزی در این دیدار است باید خیلی عالی دفاع کند.” (یورگن کلوپ در مورد بازی هفتهی گذشتهی دورتموند ـ بایرن؛ اینجا)
یورگن کلوپ در گفتههایش به یک نگاه متفاوت در برنامهریزی استراتژیک اشاره کرده است. معمولا در زمان برنامهریزی استراتژیک، کسبوکارها معمولا به تغییر شرایط محیطی یا شرایط کسبوکار خود فکر میکنند و براساس تحلیلهایی که از روندهای این تغییرات دارند یا با پیشبینی تغییرات احتمالی، اقدام به تدوین سناریوهایی برای واکنش به این تغییرات میکنند. یک سناریو مشخصکنندهی شرایط احتمالی وقوع یک وضعیت، نشانههای بروز آن و راهکارهای مواجهه / مقابله با آن است. در تعریف علمی، هر تغییر پیشبینی نشدهای ـ اعم از مثبت یا منفی ـ را یک ریسک میدانیم (برخلاف تعریف عامیانه که ریسک را معادل خطر میداند!) اما نکتهی مهم داستان اینجاست که در برنامهریزی ریسک و سناریونویسی، معمولا به واکنشهای شرکتهای رقیب یا سایر ذینفعان تأثیرگذار بر بازار و محیط فعالیت شرکت توجه نمیشود و همینجاست که بسیاری از شکستهای بزرگ کسبوکارها در طول تاریخ رخ دادهاند. بازار و محیط اقتصادی اگر چه تحت تأثیر نیروهای کلان اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فناوری (همان PEST معروف!) قرار دارند؛ اما در عمل تأثیر اقدامات رقبای مستقیم و جایگزین (مطابق نیروی مدل پنج نیروی رقابتی پورتر) فراموش میشود. اما چرا؟
بارها دیدهام که مدیران کسبوکارها تصور میکنند کسبوکار جز همین راه و روشی که آنها دنبال میکنند روش دیگری ندارد. آنها زمانی که با روشهای نوآورانهی رقبایشان (اعم از رقبای مستقیم / تازهوارد یا دارای محصولات و خدمات جایگزین) مواجه شدند، معتقد بودند که این روشهای نو “جواب نمیدهد”، “برای بازار سنتی ایران زود هستند”، “بگذار کمی زمان بگذرد بعد ببینیم باید چه کنیم” و … پشت این بهقول آنها “تجارب” و به زعم من “بهانهها” سه دلیل اصلی نهفته است:
۱- درک و پیشبینی تغییرات دنیا برای مدیران سخت بود: یادم هست مدیری معتقد بود روشهای کاری شرکتاش در ارائهی خدمات، همچنان ذر برابر نیازهای مشتری هستند و اشکال از مدیراناش است که نمیتوانند مشتریان را توجیه کنند. شرکت رقیب این شرکت، با تغییرات بسیار اندکی در شیوههای کاری و تعاملیاش، ظرف زمانی حدود دو سال تقریبا تمامی بازار خدمات شرکت اول را در اختیار گرفت.
۲- تغییرات را گذرا میدانستند و معتقد بودند که تغییرات امروز، زودگذر و آینده همان گذشته است! این در حالی بود که تجربهی گذشتهشان کمتر از آنی بود که بشود به آن اعتماد کرد یا اینکه تحلیلهایشان در مورد تجاربشان درست نبود. مدیری را بهخاطر میآورم که میگفت روشهای نوآورانهی بازاریابی رقیب سرسخت کسبوکارش از روی ندانمکاری و تلاش برای فروش به هر قیمتی است! کمتر از یک سال بعد، تفاوت سهم بازار دو شرکت، چیز دیگری را نشان میداد.
۳- از تغییر دادن و تغییر یافتن میترسیدند: هیچ مدیری حاضر نیست چنین اعترافی بکند؛ اما تصمیمات و دستاوردهای او نمایانگر همه چیز است. تیم برنامهریزی استراتژیک یک شرکت در یک بازار کاملا در حال رکود برای فروش محصولات شرکت استراتژی نوآورانهای یافت. با تحقیقاتی که انجام شد از اعتبار استراتژی در میدان عمل نیز اطمینان حاصل گردید. اما مدیر شرکت به دلیلی که هیچوقت نتوانست توضیح دهد، تصمیم گرفت این استراتژی را اجرا نکند و ضرر بسیار بزرگی را بهدلیل خواب سرمایهی محصولات فروش نرفتهاش تحمل کرد. شرکت دیگری همان استراتژی را اجرا کرد و با محصولات بسیار بیکیفیتتر، موفق شد!
ادراک تغییر همیشه سخت است؛ چون در درون آن قرار داریم. اما تشخیص نشانههای تغییر دنیا و پیشبینی آیندههای احتمالی بهویژه اقدامات رقیب و در نظر گرفتن راهکارهایی برای مقابله با این اقدامات، راز بقای کسبوکارها است و البته نباید فراموش نکنیم که: “تنها بیپروایان پایدارند!”
پوزش بابت تأخیر. و چه هفتهی پرمطلبی بود!
پیش از شروع:
زندگی، سلامت و کار حرفهای:
مسیر موفقیت (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی)
«حسش نیست!»؛ چرا تنبل شدهایم و چگونه با آن مقابله کنیم؟ (فارنت)
کاریابی مهاجران در کانادا – مصاحبه با یک متخصص (نادر خرمی راد)
ویدئوهای سمینار زیباشو (وبیاد) (امیر مهرانی؛ مربی)
پاسخی به پرسش بزرگ با زندگیام چه کنم؟ (دیجیاتو)
مدیریت کسبوکار:
فردای توافق هستهای (وفا کمالیان؛ رفتار سازمانی)
اعتبار یک کسبوکار چه اندازه اهمیت دارد؟
چه چیزی باعث افزایش فروش در B2B میشود؟ (مصطفی لامعی)
ماجرای حقیقی بدترین بازی ویدیویی تاریخ و سقوط آتاری (دیجیاتو)
تجاریسازی و استارتآپ:
داستان شکلگیری و خیزش اندروید؛ استارتاپی ورشکسته که بدل به پلتفرمی جاودانه شد (دیجیاتو)
ارسال ۷۰۰ طرح دانشبنیان به صندوق نوآوری و شکوفایی
اقتصاد کشور نیازمند صندوقهای سرمایهگذاری نوآور
اقتصاد، تأمین مالی و سرمایهگذاری:
اطلاعاتی که باید در مورد اقتصاد ایران بدانید: سال ۹۴ دوران رونق میرسد؟
چهتحریمهایی از اقتصاد ایران رفع خواهد شد؟
رئیس سازمان ملی بهرهوری تشریح کرد؛ ریشههای ضعف ساختارهای بهرهوری در اقتصاد ایران
برندگاناصلی توافق؛ کدامکشورها؟ کدامصنایع؟
آمار و اطلاعات کسبوکار و اقتصاد:
نعمت زاده واردات کالاهای سرمایه ای ۱۵ درصد رشد داشته
سپردههای بانکی از ۷۸۰ هزار میلیارد تومان عبور کرد
سهامداران ایرانی به مرز ۸ میلیون رسیدند
فاوا در جهان:
آیا ویندوز متن باز خواهد شد؟ (زومیت)
۵ مفهوم متحول کننده زندگی انسان از نظر ایلان ماسک در سال ۱۹۹۵ (زومیت)
اینتل پردازندهای مخصوص اینترنت اشیا معرفی کرد
یوتیوب به تنهایی یکچهارم ترافیک اینترنت را حذف خواهد کرد!
فاوا در ایران:
سیاستهای توسعه فاوا در سال ۹۴
گزارش دیجیاتو: همایش سیاستها، برنامهها و انتظارات از بخش فاوا
وزارت ارشاد صاحب ایمیل و لوگوی هوشمند دیجیتال شد
دامنه اینترنتی IR. بیست و یک ساله شد
فناوری همراه:
رشد تبلیغات درون بازیهای موبایلی
مایکروسافت اپلیکیشن Office Remote را برای اندروید منتشر کرد (فارنت)
پرمصرفترین اپلیکیشنهای رایگان برقراری تماس صوتی کدامند؟ (دیجیاتو)
گوگل در حال توسعه اپلیکیشن جدیدی با نام GMeet است (زومیت)
مایکروسافت سیستم پرداخت موبایلی خود را عرضه میکند (زومیت)
رسانههای اجتماعی:
لینکداین، سرویس آموزش آنلاین Lynda.com را به قیمت ۱.۵ میلیارد دلار تصاحب کرد (زومیت)
دانش قرار دادن عکس در پروفایل شبکههای اجتماعی! (دکتر علیرضا مجیدی؛ یک پزشک)
توییتر امکان آوردن نقل قول در توییت را برای آیفون و نسخه وب فراهم کرد (زومیت)
فیسبوک یک وبسایت اختصاصی برای سرویس مسنجر خود افتتاح کرد (فارنت)
یوتیوب سرویس اشتراک ماهانه راهاندازی میکند (دیجیاتو)
آمار و اطلاعات فاوا:
۹۰۰ هزار میلیارد تومان گردش مالی از طریق شاپرک صورت گرفت؛ سرانهی هر تراکنش ۱۲۶ هزار تومان
بازار ۱۰۰ میلیارد دلاری آگهیهای موبایلی در سال ۲۰۱۶
وزیر ارتباطات اعلام کرد: ۲۰ میلیون گوشی هوشمند در دست ایرانیها، ۳۸ میلیون کاربر اینترنت و تعداد مشترکان فعال اپراتورها اعلام شد
شما برای قوانینی که شکستهاید، در ذهنها ماندگار خواهید شد.
داگلاس مکآرتور
مشتریمداری از آن واژههای پرکاربرد دنیای امروز است. مشتری همان کسی است که “شیشهی عمر” کسبوکار را در دستان “پرتوان”ش دارد و بدون آن، اساسا کسبوکاری وجود دارد. مشتری در تمامی مراحل چرخهی عمر کسبوکار یک عامل تأثیرگذار و کلیدی است؛ شما از روز اول برای حل یک مشکل یا پاسخ به یک نیاز مشتری، کسبوکار خود را آغاز میکنید. پس مشتری کلیدیترین عامل تأثیرگذار حال و آینده روی کسبوکار شما است. بدون مشتری نمیتوانید زنده بمانید و حتی در صورت داشتن مشتری هم هیچ تضمینی برای بقای شما نیست؛ چون که هیچ تضمینی وجود ندارد که مشتری همیشه کنار شما باقی بماند. پس مشتریمداری همان گره کور بسیاری از کسبوکارهای ناموفق و البته طناب لرزان زیر پای بسیاری از کسبوکارهای موفق است. پس باید ناز مشتری را کشید تا ماند و بزرگ شد.
همهی این حرفها در مورد مشتری و مشتریمداری درستاند؛ اما واقعیت اینجاست که نه همیشه. در واقع اگر چه پیشفرض دنیای کسبوکار این است که “همیشه حق با مشتری” است؛ با این حال همیشه شرایطی پیش میآیند که پابندی به این شعار (!) بیشتر از هر کسی به ضرر خود کسبوکار است. جئوفری جیمز در مقالهی این هفته برایمان این شرایط را توضیح میدهد:
۱- زمانی که مشتری بیاحترامی میکند: احترام دو طرفه اولین اصل دنیای کسبوکار است. وقتی احترامی وجود ندارد؛ چرا باید به یک رابطهی کسبوکاری ادامه داد؟
۲- زمانی که مشتری صداقت ندارد: صداقت، بنیان مهمترین اصل دنیای کسبوکار محسوب میشود: اعتماد را میگویم! وقتی صداقت وجود نداشته باشد، اعتمادی وجود نخواهد داشت و چرا باید به مشتری که صداقتی ندارد، اعتماد کرد؟
۳- زمانی که مشتری اهداف پنهانی را دنبال میکند: این شاید به قبلی ارتباط پیدا کند؛ اما مسئلهی مستقلی است. بعضی از مشتریان برای دیدن نمونهی کار یا کشف مختصات فنی محصول / خدمت به شما مراجعه میکنند و بعد در زمان خرید، به دیگری مراجعه میکنند. شناخت این نوع مشتریان البته کار بسیار سختی است و نیازمند تجربه و البته کمی شانس است!
یک مثال واقعی: در طول سالهای کاریام بارها چنین مسئلهای را تجربه کردهام. شاید بدترین نمونهاش این باشد: هیچوقت حس تحقیری که زمانی از توهینهای لفظی و ناجوانمردانهی مدیر کارفرما به من در مقابل کارشناسانش پیدا کردم را فراموش نمیکنم. مدیرعامل شرکت محل کار من در آن زمان به هر دلیلی تصمیم گرفت پروژه را ادامه دهد و من را هم مجبور کرد با پذیرش یک عذرخواهی کوچک، به کار ادامه بدهم. نتیجهی کار؟ توقف پروژه بهدلیل اینکه مشخص شد سازمان مشتری بهدنبال این است که سواری مجانی بگیرد و با گرفتن خدمات مشاوره از شرکت مشاورهی ما، مشکل مقطعیش را حل کند و در زمان پرداخت مبلغ قرارداد به بهانههای گوناگون کار را به تأخیر بیاندازد. سرانجام کار؟ شکست پروژه! به این دلیل که برای همه از جمله مدیرعامل شرکت ما محرز شد مدیر کارفرما بهدنبال اهداف شخصی خودش در آن سازمان است و برای شرکت ما بهعنوان یک شرکت مشاور بسیار خوشنام، همکاری با چنین مدیر بیاخلاق و بیصداقتی یک خودکشی حرفهای بود!
مشتری اگر چه رگ حیات کسبوکار را در دست دارد؛ اما همه چیز هم درآمد و پول نیست. زمانی که مشتری شما یکی یا چند ویژگی از ویژگیهای فوق را دارد، حتما به قطع ارتباط کسبوکاری یا مذاکره برای شفافسازی و تغییر شرایط همکاری فکر کنید!