مارمولک پیر، تو همه چیز را دیدهای
تو شادیهای ما، اشکهای ما را دیدهای
قلبهای پر از رؤیایمان را
و آرزوهای وحشتناکمان را.
و آیا این هیچگاه تغییر نمیکند؟ …
باغ راما؛ آرتور سی کلارک و جنتری لی؛ ترجمهی دکتر ناصر بلیغ؛ نشر نقطه
مارمولک پیر، تو همه چیز را دیدهای
تو شادیهای ما، اشکهای ما را دیدهای
قلبهای پر از رؤیایمان را
و آرزوهای وحشتناکمان را.
و آیا این هیچگاه تغییر نمیکند؟ …
باغ راما؛ آرتور سی کلارک و جنتری لی؛ ترجمهی دکتر ناصر بلیغ؛ نشر نقطه
به اوج رسیدن هیجان جام جهانی، مسافرت و البته تنبلی (!) پست لینکهای هفته به تأخیر افتاد. پست درسهای فوتبال فردا صبح […]
مدتها است که قصد دارم در مورد فضای نوشتن و ترجمه در حوزهی مدیریت در ایران بنویسم؛ اما هر دفعه به دلایلی […]
قطار میرود تو میروی تمام ایستگاه میرود و من چقدر سادهام که سالهای سال در انتظار تو کنار این قطار ایستادهام و […]
“وظیفهی من سختتر شده چرا که باید راهنمای جوانان تیم باشم. کاپیتانی؟ برای کاپیتان بودن لازم نیست که حتما بازوبند ببندید. شخصیت […]