من میروم زکوی تو و دل نمیرود
این زورقِ شکسته ز ساحل نمیرود …
گر بیتو سوی کعبه رود کاروانِ ما
پیداست آن، که جز رهِ باطل نمیرود
درجستوجوی روی تو هرگز نگاهِ من
بیکاروانِ اشک ز منزل نمیرود …
استاد محمدرضا شفیعی کدکنی
من میروم زکوی تو و دل نمیرود
این زورقِ شکسته ز ساحل نمیرود …
گر بیتو سوی کعبه رود کاروانِ ما
پیداست آن، که جز رهِ باطل نمیرود
درجستوجوی روی تو هرگز نگاهِ من
بیکاروانِ اشک ز منزل نمیرود …
استاد محمدرضا شفیعی کدکنی
مقالهی انگلیسی این هفته این مقاله است با عنوان: اصطلاحات بلاکچین برای بازاریابان. پیش از شروع: میتوانید فید وبسایت گزارهها و همچنین فید لینکدونی گزارهها (که مطالب این […]
پیش از شروع: برای دیدن مطالبی که این پست برگزیدهی آنهاست، میتوانید فید لینکدونی گزارهها را در فیدخوانتان (اینوریدر بهیاد مرحوم گودر!) دنبال کنید. لینک […]
گرچه این راه به آخر نرسیدن دارد به هوای تو دلم قصد پریدن دارد یک کبوتر به لب بام خیال است انگار خبری […]
مگو که شعله در این سینه در نمیگیرد دلم گرفته از این بیشتر نمیگیرد به درد بیخبری، جانِ خسته درگیر است کسی […]