رزومه گذشته‌نگری است نه آینده‌‌نگاری!

یکی از مشکلات همیشگی ما در زندگی کاری‌مان این است که کاری که می‌کنیم یا کارهایی که انجام داده‌ایم با آن چیزی که دوست داشته‌ایم متفاوت بوده است. حالا بخشی از این مسئله برمی‌گردد به شانس و پیدا کردن فرصت؛ اما بخش اعظم‌ش به‌نظرم برمی‌گردد به انتخاب‌های نادرست شغلی یا چسبیدن به شغلی که فایده‌ای ندارد! اما بحث امشب من این نیست. شاید زمانی دیگر به‌سراغ این بحث آمدم.

یک راه‌حل مشکل بالا عوض کردن شغل یا سازمان برای کار کردن در حوزه‌ی مورد علاقه است. و هر دوی این‌ها (مخصوصا دومی) نیازمند رزومه نوشتن هستند.  ما باید درخواست‌مان را برای سازمان جدید بفرستیم و به آن‌ها ثابت کنیم که مناسب شغل مورد علاقه‌مان هستیم. اما خوب وقتی که تجربه‌ای در آن شغل ندارم چطور باید این کار را انجام بدهم؟ یا اگر یک فارغ‌التحصیل جوان هستم که سابقه‌ی کاری ندارم، چطور باید وارد حوزه‌ی کاری مورد علاقه‌ام شوم؟ بنابراین اولین راه‌کاری که در این شرایط به ذهن ما می‌رسد در به‌ترین حالت اغراق در رزومه نوشتن است و در بدترین حالت، دروغ گفتن. یادم هست دوست محترمی با چندین سال سابقه‌ی کار برای تغییر حوزه‌ی کاری‌اش از من دقیقا همین را پرسید که اگر کمی دروغ بگویم که اشکالی ندارد!؟ و البته از آن‌جایی که تصمیم‌ش را گرفته بود، هر چقدر من برای‌ش توضیح دادم دروغ‌گویی کار درستی نیست و اگر فردا دستت‌ رو شود چه می‌کنی و … گوش‌ش بده‌کار نبود و ضررش را هم کرد.

اما همین ماجرای ساده زمانی بسیار وحشتناک‌تر می‌شود که فرد قصد دارد از رزومه به‌عنوان ابزاری برای پرسنال برندینگ خود استفاده کند. در این‌جا فرد می‌خواهد خود را طوری معرفی کند که مخاطبین‌اش او را یک “متخصص حرفه‌ای” فرض کنند. حالا مخاطبین این فرد، ممکن است بخواهند سر کلاس درس او در حوزه‌ی آن تخصص بنشینند یا این‌که از او به‌عنوان مشاور استفاده کنند. و همین‌جا است که بسیاری از افراد ظاهر‌الصلاح برای رسیدن به هدف‌های‌شان سراغ دروغ‌گویی می‌روند …

شیوه‌های اغراق و دروغ‌گویی عامی که در هر دو مورد دیده‌ام، این‌ها بوده‌اند:

۱- نوشتن تجربیات کاری بی‌ربط یا بسیار کم‌رنگ به‌عنوان تجربیات کاری فوق‌العاده ارزش‌مند و مرتبط: مثلا دوست من که بالاتر اشاره کردم کارش مدیریت تولید بود و می‌خواست وارد حوزه‌ی مدیریت منابع انسانی شود. بنابراین در رزومه‌اش تمام تجربیات مدیریت تولید را با توجیه این‌که “خب تو کارم مدیریت نیروها هم با من بود” در نرم‌افزار محترم ورد Replace All کرد و بعد البته در مصاحبه‌ با یک شرکت معظم گیر افتاد!

۲- رزومه‌سازی: در همین محیط وب فارسی، فردی را می‌شناسم که بدون داشتن تجربه‌ی یک ثانیه کار در یک سازمان واقعی، مدعی است به‌ترین مشاور مدیریت دنیا است! و البته شما در رزومه‌ی این فرد، نه نشانی از تحصیلات ایشان می‌بینید و نه نشانه‌ای از تجربیات کاری‌شان. چیزی که وجود دارد، صرفا مجموعه‌ای است از ویژگی‌های یک مشاور خوب و باتجربه! حالا این‌که این ویژگی‌ها چگونه به‌دست آمد‌ه‌اند، ظاهرا اهمیتی ندارد!

۳- اغراق در قسمت آموزش‌ها: بارها در همین وبلاگ گفته‌ام که در قسمت آموزش‌‌ها در رزومه‌تان، به‌تر است صرفا دوره‌هایی را بنویسید که برای‌شان مدرک معتبر دارید و تازه آن هم نه همه‌ی دوره‌ها. به‌تر است دوره‌های مهم‌تر را بنویسید: دوره‌هایی که واقعا شما را در یک حوزه‌ی خاص متخصص کرده‌اند! مثلا کسی با گذراندن دوره‌ی مبانی برنامه‌ریزی استراتژیک، استراتژیست حرفه‌ای نمی‌شود. علم تخصصی (که تازه در عمق آن هم حرف بسیار است) یک چیز است و تخصص چیز دیگر.

۴- اغراق در قسمت مهارت‌ها: یادم هست هم‌کار محترمی داشتیم که مطابق رزومه‌اش تمام زبان‌های برنامه‌نویسی دنیا را به‌صورت حرفه‌ای بلد بود. حالا این‌که سهل است؛ ایشان در تمامی حوزه‌های علم مدیریت هم دانش و تخصص داشتند. اما در عمل … بگذریم. معمولا فاجعه‌ترین بخش رزومه‌های ما همین بخش است. جایی که فکر می‌کنیم مهم‌ترین بخش رزومه است و بنابراین به هر شکلی که شده، تلاش می‌کنیم خودمان را این‌قدر آدم خفنی (!) جا بزنیم که کارفرما چاره‌ای جز استخدام ما نداشته باشد. چه کسی به‌دنبال یک آدم چند تخصصی نیست که از استراتژی، منابع انسانی، مدیریت تولید، مدیریت کیفیت، آی‌تی و هزار تا مهارت دیگر هم‌زمان سر در می‌آورد!؟

خوب متأسفانه باید به عرض‌تان برسانم که برای کارفرماهای حرفه‌ای، مثل روز مشخص است که چنین فردی در هیچ حوزه‌ای متخصص نیست. این‌جور کارفرماها به‌جای نگاه کردن بخش مهارت‌های رزومه‌ی شما، به سایر بخش‌های رزومه‌ی شما (به‌خصوص بخش تجربیات کاری‌تان) توچه بیش‌تری می‌کنند. این را مخصوصا به دوستان جوان‌ترم توصیه می‌کنم که تازه قصد دارند وارد بازار کار شوند. نوشتن ده‌ها مهارت مختلف و متناقض، به استخدام شدن هیچ کمکی نمی‌کند. به‌تر است به‌جای این کار، روی چند مهارت خاص متمرکز شوید و حتی اگر تجربه‌ی کاری مشخصی در آن حوزه ندارید، سعی کنید از راه‌های دیگری که می‌شود، به کارفرما نشان دهید که در راه کسب یک تخصص، دانش‌جو هستید! مثلا برای یک فارغ‌التحصیل جوان، نوشتن پروژه‌های درسی دانشگاهی مهم‌اش یا تجربیات دوران کارآموزی‌اش مهم است. یا اگر مقاله‌ی تخصصی را در جای معتبری چاپ کرده‌اید، خوب است که در رزومه‌تان به آن اشاره کنید. ضمنا فراموش نکنید که برخی مهارت‌ها در دل مهارت‌های دیگر مستتر هستند؛ مثلا یک تحلیل‌گر کسب و کار خوب، طبیعتا باید مصاحبه‌کننده‌ی خوبی باشد یا در مستندسازی عالی باشد!

بنابراین برای هزارمین بار: در رزومه نوشتن خالی‌بندی و اغراق نکنید. حواس‌تان باشد که آرزوها و رؤیاها در رزومه جایی ندارند. رزومه، چیزی نیست جز خلاصه‌ای از آن کارهایی که تا به‌امروز به‌شکل موفق انجام داده‌اید و دستاوردهایی که به آن‌ها رسیده‌اید. 

(منبع عکس)

دوست داشتم!
۲
ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)
علی نعمتی شهاب

2 دیدگاه برای «رزومه گذشته‌نگری است نه آینده‌‌نگاری!»

  1. دوتا نکته هم من اضافه کنم! یکی از چیزهایی که اکثر کارفرماها خوششون میاد اینه که فرد درمورد سازمان و فعالیتش بدونه. از سایت، یا از طریق منشی شرکت که در وهله اول می بینه. وقتی شما زمینه کاری شرکت رو بدونین می تونین ادعا کنین که دلتون می خواد در اون زمینه کار کنین و یاد بگیرین. این برای تازه فارغ التحصیل ها خیلی خوبه که بدون سابقه بودنشون رو به جای امتیاز منفی، به یک امتیاز مثبت براشون تبدیل می کنه.
    دومین نکته اینه که بعضی دوستان در اغراق کردن هم زیاده روی می کنن و اینقدر می نویسن که کسی که داره رزومه رو می خونه سرگیجه می گیره و ول می کنه رزومه رو. از شاگرد اول شدن در دبیرستان، المپیاد آینده سازان، مسابقات دانشجویی ماکارونی، و مزخرفاتی از این دست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *