… برای آنکه نگویند، جُستهایم و نبود
تو را که جُسته و پیداش کردهام “آن” باش
کویر تشنهی عشقم، تداوم عطشم
دگر بس است، ز باران مگوی، باران باش!
حسین منزوی
… برای آنکه نگویند، جُستهایم و نبود
تو را که جُسته و پیداش کردهام “آن” باش
کویر تشنهی عشقم، تداوم عطشم
دگر بس است، ز باران مگوی، باران باش!
حسین منزوی
مدتها قبل پستی نوشته بودم با عنوان استدلالهای منطقی ایرانی (۱). از اسماش معلوم است که محتوایاش چه بوده. آنجا گفتم از هر […]
در دوران کودکی سری اول کارتون فوتبالیستها ـ یعنی همان ماجراهای تیم شاهین و کاکرو دائیچی، ماسارو و یوسوجی (همان دروازهبان موبلند […]
مقالهی انگلیسی این هفته این مقاله است با عنوان: ۸ کار ضروری برای ساختن یک شرکت میلیارد دلاری. پیش از شروع: میتوانید فید وبسایت گزارهها و همچنین فید […]
پیش از شروع: میتوانید فید وبسایت گزارهها و همچنین فید لینکدونی گزارهها (که مطالب این پست از میان آنها انتخاب میشوند) را در فیدخوانتان (اینوریدر بهیاد مرحوم […]
۲ دیدگاه برای “بارانِ “آن” …”
بله 🙂
خیلی قشنگ بود