بارانِ “آن” …

… برای آن‌که نگویند، جُسته‌ایم و نبود
تو را که جُسته و پیداش کرده‌ام “آن” باش

کویر تشنه‌ی عشق‌م، تداوم عطش‌م
دگر بس است، ز باران مگوی، باران باش!

حسین منزوی

دوست داشتم!
۲
ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)
علی نعمتی شهاب

2 دیدگاه برای «بارانِ “آن” …»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *