درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۵۵)

“سولسشر بازیکن بزرگی بوده و من به هیچ عنوان در حد و اندازه‌های او نیستم. وقتی مردم این مقایسه را انجام می‌دهند به این فکر می‌کنم که من حتی ۱۰ درصد اوله هم نیستم. او فوق‌العاده بود. راستش را بخواهید چندان از مقایسه شدن خوشم نمی‌آید. وقتی در مکزیک بودم همیشه مرا با پدرم مقایسه می‌کردند که از این موضوع اصلا راضی نبودم. به نظر من هر کس باید با عملکرد خودش مقایسه شود.” (خاویر هرناندز مهاجم جوان منچستر یونایتد در مورد مقایسه‌اش با اوله‌گونار سولسشر؛ این‌جا)

جمله‌ی آخر را چه مدیر هستید و چه کارشناس، بزرگ پرینت بگیرید و جلوی چشم‌تان بچسبانید!‌ 🙂

دوست داشتم!
۳
ـ این‌جا دفترچه‌ی یادداشت‌ آن‌لاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ ساله است که بعد از خواندن یک رشته‌ی مهندسی، پاسخ سؤال‌های بی پایان‌ش در زمینه‌ی بنیادهای زندگی را در علمی به‌نام «مدیریت» کشف کرد! جوانی که مدیریت را علم می‌داند و می‌خواهد علاقه‌ی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
علی نعمتی شهاب
Latest posts by علی نعمتی شهاب (see all)
علی نعمتی شهاب

4 دیدگاه برای «درس‌هایی از فوتبال برای کسب و کار (۵۵)»

  1. بله؛ دقیقن. و من بارها وقتی مدیر بالاترم این اشتباه را در ارزیابی عملکرد من مرتکب شده، رنج برده‌ام …

  2. آقای نعمتی شهاب، این واقعا یک درس مهم در سازمانهاست که همیشه مغفول مانده و متاسفانه برخی دوستان بر این غفلت می افزایند.
    خیلی مد شده که همه سازمانها بر اساس مدلها و شیوه های مختلف، مبادرت به ارزیابی عملکرد میکنند، بر اساس یافته های آن، یا حقوق ها را کم و زیاد میکنند (که بیشتری مصرف را این روزها دارد) یا به ندرت نگاهی توسعه ای میکنند.
    اما آنچه مغفول است این است که آیا تمام عملکرد فرد، ناشی از خود اوست؟ اینکه ما (سازمان) او را در جای مناسب قرارداده ایم یا خیر، اثری ندارد؟ چطور انتظار داریم هر کس در هر جائی با حداکثر راندمان کار کند؟
    این درست مثل این است که مهدوی کیا را بگذاریم داخل دروازه، و مرتب غر بزنیم که این که این قدر از او تعریف میکردند، چرا این قدر گل میخورد؟؟؟
    سازمانها باید به گوناگونی افراد باور کنند، و روی آن سرمایه گذاری نمایند. تناسب شغلی حتما باید یکی از پارامترهای ارزیابی عملکرد باشد. وگرنه حاصل جز خود گول زدن و بازی با اعداد نیست.
    سربلند باشید

  3. سلام!
    نام و چهره شما را در گودر و پلاس برایم آشنا بود ، شاید برخی مطالبتان را هم پیشتر در گودر خوانده بودم ، امروز اتفاقی آمدم اینجا ، برای یک سری مطالبی در مورد mba که نظرم را جلب کرد! پارسال کنکور دادم در این رشته و چون رتبه مورد نظرم را نیاوردم ، اصلا انتخاب رشته نکردم! امروز که مطالب شما را خواندم ، احساس کردم چه بهتر که قبول نشدم فعلن! و البته تعجب بابت اینکه یک آدم کاردرست در این باب در محیط وب ، دقیقا همانجاهیی که منم هستم ، بود اما من ندیده بودمش!
    خلاصه روز خوبی بود! از آشنایی با شما خوشوقتم!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *