روایتتان را برایام بنویسید.
دوست داشتم!
۰
بهاشتراک بگذارید
- برای اشتراکگذاری روی Telegram کلیک کنید (در پنجرۀ تازه باز میشود)
- برای به اشتراک گذاشتن در توییتر کلیک کنید (در پنجرۀ تازه باز میشود)
- برای اشتراکگذاشتن فیسبوک خود کلیک کنید (در پنجرۀ تازه باز میشود)
- برای به اشتراک گذاشتن روی لینکداین کلیک کنید (در پنجرۀ تازه باز میشود)
- برای چاپ کردن کلیک کنید (در پنجرۀ تازه باز میشود)
- برای رایانامه کردن این به دوستان کلیک کنید (در پنجرۀ تازه باز میشود)
- کلیک نمایید تا روی Pocket اشتراک گذاشته شود (در پنجرۀ تازه باز میشود)
در زندگی همیشه زیر پاهات سفت نیست مجبوری راههایی را انتخاب کنی که هم نزدیک ترند و هم موثر تر. پس گاهی اوقات مجبوری از رودخانه بگذاری.
مسیری که انتخاب می شود برای گذراندن همان استراتژی ها هستند که باید رویشان بایستید. گاهی اوقات لغزنده هستند و گاهی اوقات مطمئن. و برای استفاده از این استراتژی ها باید ریسک انجام داد و گاهی اوقات اصلا نباید پاهاتون رو روی آن بگذارید.
۱- بعضی وقتا مجبوری تنهائی از عرض رودخونه رد بشی
۲- همیشه روی رودخونهها، یه پل سفت و سخت و محکم و مطمئن نیست که تو از روش رد بشی
۳- گاهی روی یه رودخونه با طول زیاد، فقط یه راه هست که تو رو برسونه اونور رودخونه
۴- هرچند ارتفاع آب پائینه، اما از سنگها(پلهها)ی بلند و مطمئن استفاده کن
تنها کسی که قدم آخر رو بر می داره خود خود آدم هست. کسی دیگه ای نیست