وقتی که صبح، پنجره را باز میکنم
و رو به آفتاب
ـ با همهی خستگی ـ
میایستم
و مثل خاک
و مثل یک درخت
گرمای زندگی را میبلعم
و سستی رطوبت شب را
از پیکر درختی خود
آرام میتکانم
و آنگاه
با اولین پرنده که از نخل پرگشاید میخوانم …
زندهیاد منوچهر آتشی
نویسنده: علی نعمتی شهاب
ـ اینجا دفترچهی یادداشت آنلاین یک جوان (!؟) سابقِ حالا ۴۰ و اندی ساله است که بعد از خواندن یک رشتهی مهندسی، پاسخ سؤالهای بی پایانش در زمینهی بنیادهای زندگی را در علمی بهنام «مدیریت» کشف کرد! جواندلی که مدیریت را علم میداند و میخواهد علاقهی شدیدش به این علم را با دیگران هم تقسیم کند!
دیدن همهی نوشتههای علی نعمتی شهاب