من و یک جادهی چشم به راه
جادهای از شب، تا خلوت ماه
آخرین خانهی این جاده تویی
اتفاقی که نیفتاده تویی …
سهیل محمودی
پ.ن. و اضافه میکنم اتفاقی که نخواهد افتاد هم، خودِ تویی! 🙁
من و یک جادهی چشم به راه
جادهای از شب، تا خلوت ماه
آخرین خانهی این جاده تویی
اتفاقی که نیفتاده تویی …
سهیل محمودی
پ.ن. و اضافه میکنم اتفاقی که نخواهد افتاد هم، خودِ تویی! 🙁
همین الان این شعر عمو شلبی مرحوم را خواندم و آنقدر زیبا بود که گفتم باید سریع بگذارماش توی وبلاگام: یه شکل […]
شکایت و گلهای نیست قرار من با تو برای نوبت بعد ولی روایتِ دیدارِ بعدی من و تو از آن حکایتها است! […]
کسی به آلاچیقم آمد گفت چه داری که چنین آرامی و آسوده؟ گفتم: نداشتن! هیوا مسیح دوست داشتم!۰
ای روزهای خوب که در راهید! ای جادههای گمشده در مه! ای روزهای سختِ ادامه! از پشت لحظهها به درآیید! ای روز […]
۳ دیدگاه برای “جادهی چشم به راه”
: )
نبود و نیست که!
باز هم باش و فداکاری کن … آرزوهای مرا یاری کن
باز هم باش
باز هم باش