به گرد چشمهی آب حیات خضری نیست
که حیرت است در این ره دلیل بیخبری
اگر چه نالهی شب چاه عشقبازان است
و لیک چشمهی عشق است گریهی سحری
ا گر هر آینه پرسی ز حال من ای آه
دعا به جان شما میکنم ز بیاثری …
احمدعزیزی
به گرد چشمهی آب حیات خضری نیست
که حیرت است در این ره دلیل بیخبری
اگر چه نالهی شب چاه عشقبازان است
و لیک چشمهی عشق است گریهی سحری
ا گر هر آینه پرسی ز حال من ای آه
دعا به جان شما میکنم ز بیاثری …
احمدعزیزی
از حافظ گفتن کار من نیست. حافظ در تاریخ ادبیات ما یک «راز بزرگ» است. پارادوکس واقعی محبوبیت حافظ در همین «رازگونهگی» […]
همین الان این شعر عمو شلبی مرحوم را خواندم و آنقدر زیبا بود که گفتم باید سریع بگذارماش توی وبلاگام: یه شکل […]
تو همه درین تکاپو که حضورِ زندگی نیست به غیرِ آرزوها و به راهِ آرزوها، همه عمر، جستجوها! استاد محمد رضا شفیعی […]
دارم کافکا در کرانه ی هاروکی موراکامی را می خوانم و لذت می برم. فضای غریب قصه و تفسیرهای نفسگیر موراکامی از […]