به گرد چشمهی آب حیات خضری نیست
که حیرت است در این ره دلیل بیخبری
اگر چه نالهی شب چاه عشقبازان است
و لیک چشمهی عشق است گریهی سحری
ا گر هر آینه پرسی ز حال من ای آه
دعا به جان شما میکنم ز بیاثری …
احمدعزیزی
به گرد چشمهی آب حیات خضری نیست
که حیرت است در این ره دلیل بیخبری
اگر چه نالهی شب چاه عشقبازان است
و لیک چشمهی عشق است گریهی سحری
ا گر هر آینه پرسی ز حال من ای آه
دعا به جان شما میکنم ز بیاثری …
احمدعزیزی
امروز ۲۰ مهر، روز بزرگداشت «خواجه شمسالدین محمد» یا همان «حافظ شیرازی» خودمان است. این روزها که مقارن شده با آسمانی شدن […]
ای روزهای خوب که در راهید! ای جادههای گمشده در مه! ای روزهای سختِ ادامه! از پشت لحظهها به درآیید! ای روز […]
“من او را دعوت کردم زیرا شیوهی حل مشکلات در تیم ما، حرف زدن رو در رو با بازیکنان در رختکن است. […]
زندگی ذره ذره میکاهد / خشک و پژمرده میکند چون برگ مرگ ناگاه میبرد چون باد / زندگی کرده دشمنی یا مرگ!؟ […]